نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

زود برمی گردیم

1390/5/1 15:48
نویسنده : مامان فريبا
4,225 بازدید
اشتراک گذاری

دوستای خوبم با اجازتون یه چند روزی میریم دیار بابایی. به امید خدا زود برمی گردیم. شاد باشین. ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

کاکل زری یا ناز پری
1 مرداد 90 16:54
خوش بگذره عزیز دلم کلی مواظب خودت باش
مامان وانیا
2 مرداد 90 0:22
خوش باشید و شاد .
هم وب و هم دختر قشنگی دارید لینکتون کردم که بازم بهتون سر بزنم


ممنونم دوست عزيز، خيلي لطف دارين. منم شما رو لينك ميكنم. به اميد ديدارهاي زود به زود.
مامان ساينا
2 مرداد 90 7:57
خوش بگذره.به سلامت
معصومه مامان سهند
6 مرداد 90 13:25
سلام و صد سلام . با پست جدید به روز شدم. خوشحالم میکنید بخونید و نظرات خوشگلتون رو بهم بدید. من و سهند دوستتون داریم.
خوش و خرم باشید

سلام عزيزم، ببخشيد دير اومدم. همين الآن ميام.



معصومه مامان سهند
7 مرداد 90 16:44
خاله جون پست جدید گذاشتم خوشحال میشم به ما سری بزنید
منا مامان فینگیلی
8 مرداد 90 8:49
سلام فریبا جون
خوبی عزیزم؟
کجایید شما ها؟!!! دلم واستون تنگیده


سلام مناي عزيز، رفته بوديم مشهد. پيش باباجان و مادرجون و بقيه ي عزيزان. جاتون خيلي خالي. امروز ميام ديدن عسل خانومت.


هلیا
8 مرداد 90 22:09
من نویسنده ی وبلاگ دختر افتابم دختر نازی دارید با اجازتون من لینکتون کردم


سلام عزيزم، وبلاگ خواهر عزيزت رو لينك كردم. امروز هم افتخار لينك وبلاگ تو رو دارم دختر آفتاب. ممنون كه به ما لطف دارين.
پروانه ی کاغذی
9 مرداد 90 0:19
نمي دhنم که چرا هر وقت به تو مي رسم، نمي توانم از تو بگويم. براي گفتنت واژه کم مي آورم. به هر حال،بدان که بيشتر از اين حرف ها و واژه ها برايم معنا مي دهي...
منا
9 مرداد 90 13:37
نیروانا برگشتی یانه؟
منتظر یه سفرنامه توپ با کلی عکس هستییییییییییییییییییییییم


ببخش منا جان ، آره برگشتيم ولي من اينقدر سرم شلوغ بود كه نتونستم به نيروانا و وبلاگش برسم. عكسها روي دوربينه و هنوز نريختم رو سيستم ولي امروز يه خاطره ي بامزه شو مينويسم.