نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

عسل واژه های تو در آستانه ی چهل و هفت ماهگی

گَرمَمبَند: گردن آویز دَستَمبَند : بر وزن گردنبند، همان که زینت دست می نمایند، دستبند لَخبَند : آذین چهره، همان که هیچ گاه از صورت هیچ بنی بشری محو مباد اِودِزاج : آیین اشتراک مهر و عشق و نفس، همان که این روزها بدان و حکمت آن می اندیشی منحصربفرِد من!
6 آبان 1392

فرهنگ لغات نیروانایی (شماره 4)

چرخُلک: چرخ فلک خوراس: سوراخ دَیود: درآورد پسرگُلی: پدرسوخته (با عرض معذرت؛ نیروانا وقتی شیطنتش به درجه ی بالایی می رسید ناخودآگاه این اصطلاح رو بکار میبردیم. بعد دیدیم زشته که حرف بد بگیم و اون طوطی هم یاد بگیره. اینه که با کمی تغییر در چنین مواردی بهش میگفتیم : "پسردوخته" و نیروانا بجاش میگه "پسرگلی". بامزه اینجاست وقتی کاری انجام میده که حد بالای شیطنت توش هست یا حتی قصد انجام اون شیطنت رو داره قبلش میگه "پسرگُلی"و با یه مکث و سکته ی خیلی بامزه هم میگه، جوری که ما هم دیگه همین اصطلاح رو بکار میبریم برا یادآوری شیطنتاش) ...
6 تير 1390

فرهنگ لغات نیروانایی (شماره 3)

... بوكوييت: بيسكويت هُني: هندونه مِیخواش ( تلفظ به لهجه ی برادران افغان ): میخوام  غذاب: غذا خوابید: خوابید - افتاد - هر چیزی که از حالت معمول خودش به حالت افقی دربیاد کامی: کامیار شوبال: فوتبال
7 ارديبهشت 1390

فرهنگ لغات نيروانايي (شماره 2)

... دِسِندون: دايي منصور - دلستر! داخا: جعفر آقا (جاجورابي ما كه كله ي عروسكيش دل نيروانا رو برده- اين اسمو دوست بابايي براش گذاشته) پَشَمو: پشمالو (لقب هاپوي عروسكي) دُخَسئي: دوچرخه!!!  
16 فروردين 1390

فرهنگ لغات نیروانایی (شماره 1)

شیرین زبونم!  قصد دارم لغتهای بامزه ای که تو حرف زدنات بکار می بری با این عنوان ادامه دار تو وبلاگت بذارم . آقانون: آقاجون ماززی: مامان بزرگی باباجانجان: باباجان ننجون: مادرجون خالی: خاله سم ُا: سمیرا شلو: شهلا سُ لا: سهیلا حانی: ریحانه بهایی: بهاره خانوش: خاموش شونن: روشن و از همه جالب تر كه همه هي ازت مي پرسن تا تكرار كني: اَسنون: سوسن خانوم! ...
14 فروردين 1390
1