بابا شالام!
سير تكامل تو خيلي جالبه. راه رفتن رو كه فوت آبي. سطوح شيب دار با شيب كم و يه كم بيشتر هم كه تو ولايت ما فراوونه ياد گرفتي سپري كني. داري ارتفاعات كم حدود 5 تا 10 سانتي متر رو تجربه ميكني و بالا و پايين ميري. البته بعضي وقتا بازم دست بالا مياري كه دستت رو بگيرم. منم سعي ميكنم تا جايي كه اعتماد بنفست رو نگيره كمكت كنم.
اما حرف زدن رو كه ديگه داري مثل بلبل حرف ميزني و مرحله ي تقليد طوطي وار رو كنار گذاشتي عسلك! خودت ميفهمي چي ميگي و ميفهمي چي بايد بگي. چنان با احساس تمام حرف ميزني كه دهنمون وا ميمونه. از همه زيباتر اينه كه ديگه ياد گرفتي سلام كني و مخصوصاً خيلي زيبا به بابايي سلام ميكني وقتي ميريم تو كارگاه سرش يا از بيرون مياد يا پشت تلفن اداي صحبت كردن باهاش رو درمياري؛ چنان با تمام وجودت ميگي :"بابا شالام" كه حظ ميكنيم. بچه هاي كوچه وقتي سلامت رو شنيدن هي درخواست كردن دوباره سلام كني. فيلم سلام و صحبت كردنت پشت تلفن رو با دوربين خاله ليلا (مامان نسرين) گرفتم. ازش ميگيرم به يادگار نگه ميدارم. تازگيا خيلي به تلفن و مكالمات تلفني علاقه نشون ميدي. ديگه الو برات از مرحله مدياپلير و آلبوم عكس رد شده و به موبايل به چشم وسيله ارتباطي نگاه ميكني. ببيني موبايل يا گوشي تلفني كه يه جايي بيكار و رها مونده ورميداري و شروع ميكني به صحبت. راه ميري و ميخنديدي و اداي ما رو درمياري وقتي گرم صحبت با ديگرانيم. متداولترين جملاتت اينان:
بابا شالام. خوبي؟ كِماني (كرماني)؟ آقانون شالام، حميد شالام؛ مَشَدي؟ ننجون شالام. صدا نيشتي (صدات نميرسه، نمياد)
اي فدات شيرينم! الهي هميشه خود سلام و سلامت باشي براي خودت و دوستدارانت.