نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

تصويرها ميگويند - نيروانا در بندر انزلي

1390/3/17 9:08
نویسنده : مامان فريبا
4,472 بازدید
اشتراک گذاری

خيلي دوست دارم نيروانا شن بازي رو رسماً شروع كنه. غير رسميش رو كه از هفت هشت ماهگي و با ور رفتن به خاكهاي گلدونايي كه با جرأت تمام هنوز از سر راهش جمع نكرده بوديم شروع كرده قربونش برم. حالام كه تاتي تاتي ميكنه تو حياط و كلي باغچه و خلاصه صفا. كلي وقته كه ميخوام يه استخر شن براش راه بندازم. خواستم چوبي يا پلاستيكيش رو بخرم بابايي هنرمند گفت: "وقتي من هستم و ميتونم چوبيش رو درست كنم چرا بخري؟" بيشتر از يك ماهه كه شنش رو داريم اما استخرش هنوز ساخته نشده. البته قول مردونه داده شده كه اين چند روز تعطيلي پيش رو ياورش استاد بشه. تا خدا چي بخواد.

اما اولين شن بازي نيروانا تو ساحل يه ويلا نزديك نمك آبرود بود كه چنان سرتاپاش رو پُرِ شن كرد كه تا توي پوشكش هم مجبور به رُفت و روب شديم. البته يه ني ني ناقلا اونجا بود كه با بيلچه ش هي شن مي پاشيد رو سر و صورت ناناي طفل معصوم. و تقصير اونم نبود نيروانا هنوز كوچولو و بي تجربه بود و ياد نداشت چيكار كنه. شب قبلش كه رسيديم اونجا پاي برهنه روي شنها راش بردم تا يه پوشش جديد سطح رو تجربه كنه و طفلي چه تجربه ي گروني، كف پاش پُرِ تَرَك و پوسته شد كه تا همين ديروز پريروز هر از چند گاهي نيروانا رو به خودش مشغول ميكرد. پوست پاش رو ميكَند و ميگفت : "ني ني ناخونِ (ناخنت بجاي انگشت) چي شده؟"

وليكن شن بازي رسمي با ابزار و ادوات و لباس رزم و زره و سپر طبق تصاويري كه ملاحظه ميفرماييد مربوط ميشه به ساحل قوي بندر انزلي. در ادامه ی مطلب ملاحظه بفرمایید:

و اینم فیگور فاتحانه پس از اتمام عملیات:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

پروانه ی کاغذی
21 خرداد 90 0:24
من عاشق تمام عکس هایش هستم... عزیـــــــــــزم...!!! آن عکس آخری که نیروانا به دریا چشم دوخته مرا بی قرار و بی تاب نموده است...!!! کاش آن لحظه بودم و نگاهش می کردم...!! عکس ها احساسات را نشان نمی دهند...واقعیت چیز دیگریست...!!! ((مل سیلور اشتیل بنگ!!!))
پروانه ی کاغذی
21 خرداد 90 0:25
از بس این لباس زنبوری نیروانا خوشمل است...این کرمک کوچولوی شب تاب من حسودی اش گرفته...!!!!


به كرم شب تاب بگو بلده دور خودش پيله ببنده؟ شايد بعدش دراومد لباسش همين شكلي شد. اينطور فكر نميكني؟ در هر صورت قابلشو نداره. ميتونيم زوج و فردش كنيم. يه بار نيروانا بپوشه يه بار كرم شب تاب.


پروانه ی کاغذی
21 خرداد 90 14:16
قربون دستتون نه...این کرمک الکی برا خودش خیالبافی می کنه...دو روز دیگه یه چیز دیگه می بینه فیلش یاد هندستون می کنه...هنوز کوچولوئه...نمی فهمه...این لباسه تو تن نیروانا جان خوشمله نه این کرمک!!!


اي فداي اين كرمك بشم كه چه دل كوچيكي داره. خوب مواظبش باش.
مامان بردیا
18 مهر 91 16:17
عزززززیزم با این لباسشآخه اگه همیه زنبورا انقدر ناز و خواستنی بودن من دلم میخواست هر روز منو نیش بزنن.محکم و جانانه ببوسش فریبا جان


چشاتون قشنگ ميبينه خاله جون، اگه من همه ش از شيريني وجود شما نوش جان كنم كه قند خونم از آمپر ميزنه بالا. دوسِتون دارم. شمام بردياي ما رو حسابي ببوسين