نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

دوباره تَر شديم زير نور

1391/1/27 17:58
نویسنده : مامان فريبا
6,809 بازدید
اشتراک گذاری

آرزوت برآورده شد و بالاخره بارون اومد. واكنش زيبايي از خودت نشون دادي كه برام ميمونه.

داد زدي:

"خدااااا، شكرت"

و توي دلم ساز و نوايي برپا بود.

با چتر زيباي سبزت رفتي زير بارون و اين لذت وصف ناپذير رو با تمام وجود درك كردي. اين اولين عكسته با چتر زير بارون:

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان علی
28 فروردین 91 8:10
چه باران زیبایی خیلی زیبا بود ما هم از این رهگذر به حظ بصر بی نظیری رسیدیم و احسن الخالقین را یاد کردیم.در ضمن عنوان پست و عکس بسیار عالی



مرسي عزيزم. خوشحالم كه دوست داشتي. عنوانش از يه شعره كه دوران دبيرستان تو يه مجله يا جاي ديگه كه خيلي يادم نيست خونده بودم و چون خيلي دوستش داشتم براي خودم تو دفتز شعرم يادداشت كرده بودم. اگه اون دفتر رو پيدا كردم كل شعرش رو برات مينويسم. فدات
مامان حسني
29 فروردین 91 8:57
سلام به به به به بارون الهي هميشه بباره ازبس مدتيه كم ديدمش عقده اي شدم تا بارون مياد مي پرم زيرش وبازي و.....
اينجا هم بارون خيلي خشي اومد الهي شكر امسال زمين كمي ازخشكسالي سالهاي قبل دروامده الهي شكرت


سلام، نور باشين و خيس بارون عشق هميشه
مامان ماهان
29 فروردین 91 17:22
چه باران زیبایی
چه عکس زیبایی
بوووووووووووس


مامان نیایش
29 فروردین 91 18:03
به به خوش به حالتون البته اینجا هم نم نم بارونی زده امروز نیایش هم عاشق بارونه


جونم نيايش زير بارون! به به
نسترن(مامان نيروانا)
29 فروردین 91 18:03
الهي قربونت برم كه اينقدر با احساسي....اينقدر خنديدم از اون خوشحالي كردنت.اخه چقده شما شيريني عزيزم


به شيريني نازنين 10 ماهه ي شما كه ايشالا خدا روزاتون رو با وجود نيرواناييش هرلحظه پر از نور كنه. ميبوسمتون
مامان آناهيتا
30 فروردین 91 9:17
خداي مهربون بخاطر وجود پاك ترين موجودهايي كه روي زمين فرستاده باران بهاري زيبايي برامون فرستاد. كوچولوهاي معصومي مثل تو نيرواناي عزيز. بخاطر ديروز كه اومدي و در كنار آناهيتا بودي ازت ممنونم عشق خاله. فريبا جان، ديروز چشمات از نم نم اشكهات تر شده بود. چشماي شفافت دوست مهربون من. شايد به اين فكر مي كردي كه خداوند چقد بزرگه كه به ما افتخار داده تا الان در كنار تكه هايي از وجودش هستيم. در كنار فرشته هاي آسموني كه هنوزم به اصل خودشون از پاكي وصل هستند. خدايا شكرت.


الانم دوباره چشام خيس شد. تو بهترين و زيباترين تفسير رو براي اين بارون كردي عزيزم. كاش لحظه لحظه ي عمرمون شاكر باشيم. خوش بحالت براي فاميلي قشنگت عزيزم. ميبوسمتون. تو دوست نازنين خوش قلب و آناهيتاي دردونه ت رو. خدا محكم همه رو تو دستاي خودش نگه داره.




مامان محیا
30 فروردین 91 12:03
چه عکس قشنگی زدی رو دستم خواهر..


خودت قشنگي عزيزم. ممنون از لطفت. خودم خداييش خيلي دوسِش دارم
مامان پریسا
31 فروردین 91 21:06
عالیییی بود فریبا جون.
دست گل هنرمندت درد نکنه . هم بارون هم دخمل نازت رو نشونمون دادی (هر چند از پشت سر بود.و روی ماهشو ندیدیم).



مرسی عزیزم از نظر پرمهرت.اینجوری شاعرانه تر بود عکسش آخه . ببخشید دیگه
عسل خانوم
31 فروردین 91 21:06
سلام چه بامزه شدی خوشگل به ما هم سری بزن


فدات عسل خانوم جونم، چشم
گلناز
1 اردیبهشت 91 22:45
گامهایت همیشه استوار حتی زیر بارون کوچولوی من.


ممنونم خاله گلناز عزیز. وقتی کفشهایی که شما برام با عشق پیدا کردی و خریدی رو میپوشم، چتر خوشگلی هم که به سختی و بازم با مهر و عشق برام بسته بندی کردی فرستادی بالای سرم میگیرم، حتماً که گامهام زیر هر بارونی استواره. دلت همیشه از عشق سرشار باشه خاله جون گل
مامان سهند
3 اردیبهشت 91 12:27
فدات بشم عزیز دلمممممممم، خاله جون به عدد تک تک دونه های بارون برات آرزو می کنم خوشبخت و سعادتمند باشی


فداي تو خاله ي مهربونم با اين دعاي ناب و خالصانه ت كه عجيب به دلم نشست. براي تو هم همين آرزو رو دارم خاله جون
مامان نیایش
4 اردیبهشت 91 8:49
الهی قربونت برم با این حس های قشنگت هم توی پست زیبات هم توی جمله ای گفتی ممنون از حسی که با این جمله بهم دادی:جونم نیایش زیر بارون

نیایش زیر باران

چه قدر لذت بخشه


فدات عزيزم، واقعاً با تمام وجودم گفتم و خوشحالم كه به دلت نشست. نيايش هميشه جانانه و لذتبخش و عزيزه و خصوصاً همونطوري كه گفتم زير بارونش. ببوس نيايش آسمونيت رو


h&T
5 اردیبهشت 91 3:22
خاله جون
تو که پر از عشقی ئ دلت اینقدر شاد بایدم با چتر سبزت بری زیربارون رحمت خدا



عاشق رديف قلبهاي عاشقي هستم كه برام ميچيني خاله، مث همه ي دلهاي عاشقي كه خدا دور من و مامانم چيده كه هي بهش نيرو و انگيزه ميدن