كُمِدي درامِ خواب شبانه
اين شبها ساعت 22 - 23 - 24 ، منزل ما
من يا بابا [خميازه كشان با چشمايي كه بزور نيمه باز موندن]
: خب ماماني/بابايي ديگه بايد بريم بخوابيم. بيا عوضت كنم.
نيروانا [ آژيركشان و فراركنان]
: نَ.............ه
من يا بابايي : مامان/بابا ديروقته، بايد عوضت كنم. مسواك بزنيم خُلولوهات رو بيرون كنيم. بخوابيم.
نيروانا [ آژيركشان و فراركنان]
: نَ.............ه
من و بابايي [ بدنبال نيروانا و گرفتنش به زور در آغوش]
: خب ديگه بخواب عوضت كنيم.
[عمليات تعويض پوشك انجام ميشه با هزار تقلا و احتمالاً داد و بيدادهايي كه هر از گاهي از طرف ما يا نيروانا به هوا ميره]
[نيروانا كه تونسته با مهارت خاص خودش قبل از پوشيدن شلوار و بلوز خوابش از جا بپره در حال فرار]
من يا بابايي :
عزيزم بيا لباستو بپوش ديگه، سرما ميخوري، هنوز هوا گرم نشده.
نيروانا [آژيركشان]
: نَ.......ه. من لُختم رو دوست دارم. ميخوام با لختم بازي كنم. بپر بپر كنم....
من و بابايي [ بدنبال نيروانا و گرفتنش به زور در آغوش]
[عمليات پوشاندن لباس به همان شيوه ي تعويض پوشك انجام ميشه]
من يا بابايي :
خب ديگه حالا نوبت مسواكه
[دوباره بازي بزن بدو شروع ميشه و نيروانا كه دوباره تو دستاي مامان و بابا گير ميافته شروع ميكنه به التماس كه نه ،مسواك نه و توضيحات مامان و بابا در فوايد مسواك شروع ميشه، وعده ي چسبوندن ستاره و هزار اميد و انگيزه به نيرواناي كوچك خواب آلودي كه به هزار كلك نميخواد تسليم خواب بشه داده ميشه. ]
كات. (پايان مسواك زدن)
با هزار بوسه ي شب بخير و در حالي كه همه شاديم و ميخنديم توي تخت سفيدت جا ميگيري و حالا قسمت دوم كمدي درام شروع ميشه:
[چراغها خاموش، همه در جاي خود براي خواب،
نيروانا با ناله اي كه حاكي از شاكي شدنش براي خوابيدنه]
: مامان/بابا قصه بگو
: قصه ي چي رو بگم
[نيروانا بسته به حسش يكي از اينا رو ميگه]
: درخت/بهار/پلنگ صورتي/بز زنگوله پا/كلاغ/...
[قصه گفته ميشه يا به درخواست نيروانا وسطش قطع ميشه]
: ماماني برام شعر بخون
[من اگه تا حالا بيدار مونده باشم]
:شعر چي؟
:آقاي راننده/ باران ببار/...
[من ميخونم و وسطش هي مكث ميكنم چون خواب ميرم و در اينصورت با نهيب و التماس نيروانا از خواب ميپرم]
: مامان نخواب
: خب خوابم مياد عزيزم
[من دوباره ميخونم و وسطش هي مكث ميكنم چون خواب ميرم و در اينصورت با نهيب و التماس نيروانا دوباره از خواب ميپرم]
[و در اين بين ما هم با التماس يا دستور يا يه كم خشن تر از نيروانا ميخواهيم كه بخوابه]
[من ميخونم و وسطش هي مكث ميكنم چون خواب ميرم و در اينصورت با نهيب و التماس نيروانا از خواب ميپرم]
آخرين باري كه از خواب ميپرم ميبينم همه جا در سكوت آرامش بخشي فرورفته و خدا رو شكر ميكنم كه امشب هم بخير گذشت. خوب بخوابي فرشته ي كوچك من!