نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

روي بالهاي خيال

1390/11/5 10:18
نویسنده : مامان فريبا
7,539 بازدید
اشتراک گذاری

ديروز خونه ي عزيز بوديم. خاله مليحه ،كه دريافتيم تو تصور و خيال پردازي ظاهراً يد طولايي داره، از بس سر شام از فرط خستگي و خواب آلودگي شروع به بهوونه گيري كردي بردت توي آشپزخونه كه ما راحت شام بخوريم و مراتب ميزباني رو به كمال برسونه. وقتي برگشت تعريف كرد:

يه شيشه دلستر رو زمين بود ورداشتم و بهش گفتم بيا تصور كنيم تو درياييم (يا كنار دريا درست يادم نيست) حالا فكر كن ماهيها دارن پاهامونو بوس ميكنن. همينجور داشتم ميگفتم كه نيروانا انگشتش رو زد به پام و گفت : نگاه، ماهيها دارن پاتو بوس ميكننماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مامان دینا
5 بهمن 90 10:28
سلام دخمل نازی دارین خدا حفظش کنه،اگه تمایل داشتین از وب ما هم دیدن کنید.واگه دوست داشتین با هم تبادل لینک کنیم منتظرتون هستم


ممنونم مامان ديناي عزيزم. خدا فرشته كوچولوي شما رو هم حفظ كنه. برام آدرس سايت نذاشتين كه خدمت برسم. اميدوارم بازم به ما سر بزنين و پاسخم رو ببينين بتونم پيداتون كنم. بازم مرسي
بهار
5 بهمن 90 14:59
سلام عزیزم منم لینکت کردم اسم پسر من رادوین به معنی جوانمرد کوچکه موفق باشی


متشكرم بهارجان،‌به اميد دوستيهاي بيشتر. بازم پيش ما بيا
مامان محمد
5 بهمن 90 15:34
سلام عزیزم،مرسی که اومدی،الهی خاله فدات،الهی که همیشه زنده باشی تا این خاله ملیحه ات برات قصه بگه،دوستتون دارم قد هفت آسمون خدا.بووووووووس.


يه دنيا لطف داري دوست عزيزم، الهي خودت و نور ديده ت هميشه سلامت و پاينده باشين. منم بوس
مامان نیایش
5 بهمن 90 21:57



خيلي دوستون دارم خاله كه اينقدر با محبتين براي مامانم هميشه نظر لطفتون رو ميذارين. بوس براي شما و نيايش عزيزم
مامانی درسا
6 بهمن 90 2:42
وای در عین سادگی زیبا بود نیروانا جون هزار ماشاالله دختر باهوشیه . عزیز خاله خیلی دوست دارم


ما هم شما رو دوست داريم خاله جون
مامان نیلای
6 بهمن 90 16:37
چه ناز گفته ها ، قصه هاشم قشنگن


مثل ماه شما عزيزم. ببوسش
كاكل زري يا نازپري
7 بهمن 90 22:04
اي جونمممممم قوربون انگشت هاي كوچولوي نازتتت


قربون دلت خاله نازنازي،‌كجايي؟ خوبي؟ مرسي كه بازم ما رو شرمنده كردي پيشمون اومدي
مامان پریسا
8 بهمن 90 11:14
قربون این دخمل ناز و باهوش.
پستای قبلی رو که غایب بودم خوندم. از خوندن هر کدوم کلی لذت بردم. ماشالله به این ناز بلا. خدا حفظش کنه.


رد نگاه مهربونت روي همه شون ميمونه. مرسي عزيزم. ببوس پريساي گل رو
مامان نسترن
8 بهمن 90 12:04
سلام عزیزم...نمیدونی چقدر از دیدن روی ماه نیروانا جون لذت بردم...الهی قربون این نیرواناهای جیگر برم....عاشق دخملیت شدم.من شمارو باافتخار لینک کردم.


خيلي خوشحالم نسترن جون، لطف كردي، به سلامتي هر چي نيروانا و ني ني جيگره
فاطمه و محیا
8 بهمن 90 13:16
سلام مامان فریبا
سلام فاطمه منو به دخمل اذر ماهیت برسون
نمیدونم چه حسیه که نسبت به هم ماهی های خودش بیشتر راغبه

ببخشید شما کدوم شهر کرمانید؟


سلام عزيزم، فداي فاطمه ي گل بشم من، از بس كه آتيشن اين آذريا. ما با اجازه تون مس سرچشمه زندگي مي كنيم تشريف بيارين در خدمت باشيم براي فاطمه، محيا و مامان
مامان خورشيد
9 بهمن 90 14:31
اي جونم. واي اگه من بودم حتما از شدت هيجان اون لحظه بيهوش مي شدم. واقعا دختر شيرينيه.


فدات خاله جون، با اين حساب خوشحالم كه اونجا نبودي عزيزم. مرسي از اينهمه لطفت. پايدار باشي
مامان بیتا
11 بهمن 90 13:19
سلام مامان فریبا
دوست داری یه سر به دختر من بزنی؟؟؟؟؟
پس بلند شو بیا


چشم خاله جون، الساعه خدمت مي رسم
مامان ساينا
12 بهمن 90 13:34
الهي واي خداي من نيروانا جان به مامانت بگو حتما واست اسپند دود كنه خيلي شيرينه ماشا...


مرسي دوست عزيزم، همه ي كاراي همه ي بچه ها شيرينه. تو هم سايناي عزيزت رو حسابي ببوس و براش اسپند دود كن. فداتون
مامان حسني
12 بهمن 90 14:58
قربونت بشم بلبل زبون خاله خدا حفظت كنه الهي


فدات خاله جوني، دوسِت داريم
ثمین
13 بهمن 90 13:34
سلام
اومدم ازتون دعوت کنم از نمایشگاه هفت سین دنیای نفیــــــــــس دیدن کنید!


خدمت ميرسم ثمين عزيزم. چه هيجان انگيزه، آخ بوي عيدي بوي توپ بوي كاغذ رنگي ...
مامان فرزانه
13 بهمن 90 21:51
سلام فریبا خانم نیروانا جان خوبن ماشاالله دخترتون نازه خدا براتون حفظ کنه وب شما را از طریق وب نیروانا(تقدیر یک فرشته) با اجازه لینکتون میکنم. راستی ممنون از موسیقی که گذاشتین خیلی قشنگه شب خوش


سلام عزيزم، بهمون افتخار دادين خاله ي مهربون. ما هم با همه ي وجود شما رو به جمع دوستاي نيرواناي عزيزم لينك مي كنيم. به اين اميد كه فرداي اونا در كنار هم و پر از شادي باشه. گوشتون قشنگي رو ميشناسه و ميفهمه. دم سازنده ي آهنگ گرم. ممنون از لطفتون و به اميد ديدار زود زود
مامان نیایش
15 بهمن 90 17:28
کجایی خاله جونی کم پیدایی ایشالا سالم باشی و شاد همیشه آپم هر وقت تونستی بیا خوشحال میشم


سلام عزيزم، حق داري گلم. اين مدت سرم شلوغ تره. نه كه فقط سر كار ميرسم بيام اينترنت و تو خونه اصلاً وقت نميكنم اينه كه اگه سر كار درگير باشم از اينجا عقب ميافتم. از اينكه جوياي احوالم هستين حسابي شرمنده ميشم و قند هم تو دلم آب ميشه. ببخش عزيزم حتماً ميام خدمتتون فدات
مامانی درسا
16 بهمن 90 22:05
گل خاله خبری ازت نیست اومدم یه سری بهت بزنم . گلم آپ کردی خبرم کن . دوست دارم .


قربون شما خاله ي مهربونم برم. ماماني سرش شلوغ شده نميرسه شونه كنه حتماً حتماً مياييم پيشتون و خبر ميديم. بوس بوس خاله جوني
مامان پریسا
17 بهمن 90 0:25
سلام فریبا جون. یه نگاه به تاریخ اخرین پست بنداز..... نمیگی دلمون براتون تنگ میشه. بیاو بنویس.......ایشالله خوبید که؟


سلام عزيزم، حق كاملاً با شماست و من تسليم تسليمم. خوبيم مهربان. نرسيدم بنويسم، جداً ميگم و امروز ميخوام يه كوچولو بنويسم تا جبران كرده باشم يه كوچولو