بعد يه شهربازي توپ كه زدي به بدن خوشگلك! شب تب كردي؛ دوشنبه پيش رو ميگم. تا صبح دو بار قطره خوردي تا تبت بياد پايين. صبح اومدم اداره و نشد آپ كنم. نگرانت بودم. ظهرم كلاس داشتم و عصر كه برگشتم خونه تبت همچنان ادامه داشت. تصميم گرفتيم ببريمت كرمان تا چهارشنبه كه هنوز تعطيل نشده بتوني دكتر بري. با توجه به اوضاع عموميت و گلاب به روتون كه تازه شروع شده بود، بيماري ويروسي تشخيص داده شد و تجويز صبر براي بهبود با اندكي شربت ديفن و استامينوفن. اما تب همچنان مي تبيد و تو بيقرار بودي نازنين. جمعه صبح بود كه ديدم شكم و پشتت گلبارون شده. دونه هاي قرمزي كه خبر از يه علت جديد ميداد و بازم مجبورمون كرد كرمان بمونيم و بازم بريم دكتر. گلي به جمال خاله گل...