وقتی کفشدوزکی متولد می شود - کیک تولد
بخاطر کمبود امکانات محل زندگیمون و شایدم عدم اطلاعات کافی از امکانات پنهان شهرمون کیک تولدت رو کرمان سفارش دادیم، اونم دو شب و دو روز قبل از جشن و با کلی ماجرا که یه کمش رو بیشتر نمینویسم. قنادی کیک خوشمزه ولی بی قیافه ی پارسال که جابجا شده بود، هر چی گشتیم پیداش نکردیم. به فکر یه قنادی دیگه افتادیم که سابقه ش خوب بود. بابایی آخر شب رفت و عکس کیک رو که از اینترنت پیدا کرده بودم برد که سفارش بده. من چشمم آب نمیخورد که چیز خوبی از آب دربیاد، شب حرکت به سرچشمه همراه خاله سمیرا که تو ماشین با تو نشسته بود رفتیم که تحویلش بگیریم وقتی روی ترازوی قنادی دیدمش چشام درخشید، اینو خودمم فهمیدم. خیلی خیلی بهتر از اونی که فکر میکردم درش آورده بود. به صندوقدار گفتم کی اینو درست کرده، گفت چرا؟ گفتم میخوام خیلی ازش تشکر کنم، لطفاً از طرف من بهش پیغام برسونین. با خوشحالی گفت حتماً، گفتم من همیشه وقتی کیک سفارش میدم با خودم حساب میکنم که حداکثر ٦٠ درصد شبیه عکسش بشه ولی این بیش از ٩٥ درصد همونیه که میخواستم. ممنون. و اون گفت این میزان اختلاف هم بخاطر کمبود امکاناتیه که برای تزئینات داریم و من کاملاً بهش حق دادم. با کلی سلام و صلوات و استرس من که به جایی نگیره اوردیم گذاشتیم صندوق عقب و من بدو رفتم مغازه اونطرف خیابون که زرورق بخرم برگشتم دیدم بابایی همون لحظه ی اول یه خشی به بغل کیک انداخته!!! و میگه تقصیر خودته از بس وسواس به خرج میدی اومدم جاش رو محکم کنم اینجوری شد. منم که عادت دارم به اینکه هر چیزی که خیلی خیلی دوستش دارم و ذوقش رو میکنم همون اوان کار یه لکی، انگی، خشی بهش بیفته بیخیال شدم.
یادت بمونه نیروانای من که چه ذوقی کردی وقتی از پنجره ی ماشین کیکت رو دیدی، وقتی هم رسیدیم و تو خونه جا گرفتیم هی گفتی تولد تولد و من کیک رو یه چند دقیقه ای گذاشتم جلوت که حظش رو ببری، قشنگ میدونم چه قیلی ویلی تو دلت میرفت که انگشتت رو توش فرو کنی و من و سمیرام هی چهارچشمی مواظبت بودیم. این دو تا عکس، اشتیاق وافر تو رو بهش نشون میده و اون انگشتات رو که هی بهم میکشی:
آخرشم یه قاشق نمیدونم از کجا پیدا کردی و تو هم یه اثر ماندگار روی کیکت گذاشتی فدات شم. خلاصه اینکه تو یخچال جاسازیش کردیم و از تفریحات سالم و دلچسبت دیدن کیکت تو یخچال شد. فدای دل کوچیکت بشه مامان!
این دو تا رو با هم مقایسه کنین و یه دعای خیر در حق آقای کیک پز (خواستم بنویسم عموقناد دیدم شبهه پیش میاد :) )
خداییش کفشدوزک نیروانا قشنگتر بود.