نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

دیشبٍ آروم

1390/9/27 10:00
نویسنده : مامان فريبا
5,067 بازدید
اشتراک گذاری

- مامان من تو شیکمم نی نی دارم، [دو تا دست خوشگل روي شيكم] هیسسسس، خوابیده، کوچولو کوچولو اِه [در حالیکه با انگشت شست و سبابه که روی هم چسبوندیشون میزان کوچیکی رو نشون میدی]

-[من كه ميدونم قضيه از كجا آب ميخوره‌] ديگه كي تو شيكمش ني ني داره؟

- بهايه (بهاره)

(ببخشيد خاله بهاره ي عزيز كه بارداريتون اعلام عمومي شد)

------------------------------------------------------------------------------------------

يادم نيست حرف چي بود كه من يه چيزي گفتم كه با "هم" شروع ميشد يهو در اومدي:

هم خنده ست، هم دعوا

من ميدونستم ولي باز پرسيدم چي؟

و تو گفتي

بفرماييد شام!!!!!

------------------------------------------------------------------------------------------

 كلي با هم رقصيديم و من اين شعر رو برات ميخوندم و تو هم ياد گرفتي تكرارش ميكردي:

 من عاشقتم دلت قرص        هيچي نگو هيچي نپرس

 تازه گرفتم بات انس        من عاشقتتتتتتم دلت قرص

------------------------------------------------------------------------------------------

 گیر دادی برم سر فریزر و بقایای کیک تولدت رو بیارم بخوری، منم با کمال میل این کار رو کردم، خیلی چسبید، به هر سه مون، آخه شب تولدت نرسیدیم کیک بخوریم، تو هم که قربونت برم فقط شخم زدیش اون شب. بذار حالا که حرفش شد ماجرای کیکت رو بنویسم ولی تو یه پست دیگه، چون نمیخوام آرامش دیشبمون فدا بشه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان سینا و آیه
27 آذر 90 10:32
عزیز دلمه نیروانا جون با این شیرین زبونیهاش.
ماشاالله،خدا حفظش کنه.
میگم نیروانا جون تلفظ کلمه ها رو درست ادا میکنه؟آخه آیه هم همه چیز میگه ولی با زبون خودش که مثلا "ر" رو بگه "ل" و ...


فدات، نه صد در صد ولي 95 درصد آره، اگه دقت كني ر رو ي ميگه خيلي جاها و حرف واو رو هم ب ميگه كه قبلاً هم نوشتم يا حروف كلمه رو جابجا ميگه مثلاً كثيف رو ميگه كپيث يا بچسبونيم رو ميگه بچپسونيم ولي من اصراري بهش ندارم كه حتماً درست بگه، يه چند بار درستش رو ميگم ولي ميبينم همون قبلي رو ميگه ديگه ولش ميكنم. به نظرم به مرور خودش درست ميشه خاله جون، زياد نگران نباش
بهار(مامانی شهراد)
27 آذر 90 13:50
سلام گلم زود بیا پیشمخوشحالی و ناراحتیرو تو یه آپ دارم


دويدم و دويدم، يه دونه الماسو ديدم. مباركه دندوني شهرادجان
مامان ساينا
27 آذر 90 15:44
چه داستان شيريني داشت اين كيك تولد خوشكل وخوشمزه


نه به شيريني دل تو دوست خوبم با اون دختر ناز و شيرينت. ممنون خاله جون
مامان خورشيد
27 آذر 90 15:46
واي چه دختر ناز و شيريني. تولدش مبارك و الهي در آغوش شما پير شه.


ممنون مامان گرمترين ستاره ي جهان، از تبريك و دعاي قشنگتون، نگو كه همين الآن واقعاً دلم براش تنگ شده.
مامان حسنی
27 آذر 90 19:00
ای جانم وقتی با اون دستای کوچولوش تصورش میکنم که توشکمش نی نی داره دلم براش ضعف میره
چقدر شیرین زبون شده خانومی



فدات
فریبا
27 آذر 90 20:22
ای جانم... دختر خوش سر و زبون
امیدوارم هر شبتون آروم و با نشاط باشه


من عاشق شباي آرومم. مرسي از دعاي خوبت خاله جوني
مامانی درسا
28 آذر 90 2:04
عزیزم با افتخار لینک شدید .


بسيار ممنونيم خاله جون
مامان خورشيد
28 آذر 90 11:24
ممنون كه خورشيد منو يعنوان دوست جديد پذيرفتيد. باعث افتخارمه. از روي گل نيروانا ببوسيد


لطف دارين. مي بوسيمتون
مامان محمد
28 آذر 90 13:11
سلام،من تازه جزو اعضای نی نی وبلاگ شدم خیلی دوست دارم که با شما دوست بشم به وب پسرم (محمد نوری از خدا) سری بزنید،موفق و موید باشید.


حتماً دوست خوب من، خدا نورش رو براتون پاينده بداره. ما هم خوشحال ميشيم با شما دوست بشيم. حتماً‌خدمت ميرسم.
مامان علی
28 آذر 90 16:58
وای عزیزم چقد شیرین زبونی تو. ایشالله همیشه آرامش در تمام زندگیت برقرار باشه گلم


براي شمام همين دعاي قشنگ رو داريم، ايشالا هميشه شاد و پر از آرامش باشين. ببوس شاه پسر رو
مامانی درسا
29 آذر 90 2:13
عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا
توی این شبهای سرما
یادتون همیشه با ما
دل خوش باشه نصیبت
غم بمونه واسه فردا
پیشاپیش یلداتون مبارک


يلداي همه فرخنده، ممنون خاله جون با تبريك قشنگتون.
hossein
29 آذر 90 3:20
salam daee joon midoonam alan 2 hafte az tavalodet gozashte .bebakhsh ke nashod sare vaght behet tabrik begam . midooni mashghool jabejaee manzel boodim kheyli saremoon sholoogh bood va dar dyare ghorbat tanha . be har hal omidvaram 1000 sal zende bashi va jashne tavalod begiri . miboosimet nirvana ye aziz
ghorboonet
daee hossein
canada


واي خداي من دايي حسين جووووون، چقدر هيجان زده شدم كامنتتون رو ديدم. خيلي خيلي خيلي لطف كردي داداش من، همه خوبين؟ خاله مهديه ، ميلاد جان و محراب عزيزم، دلمون براتون يه ذره شده. خيلي لذتبخشه كه حس كني رد نگاه مهربونتون رو وبلاگ نيروانا هست و من الان بيشتر از هر وقت ديگه اي ازتون ممنون و متشكرم براي تبريك تولد نيروانا و همه ي خوبيهاتون،اينكه بهترين وقته كه تولد ميلاد عزيزم هم تبريك بگم و معذرت بخوام كه مثل هميشه ديره، بابا آذريا تولدتون خيلي مباركه ها. دوسِتون داريم هزارتا، راستي خونه ي جديد مبارك. ايشالا ايام رو به شادي توش سپري كنين. همه تون رو مي بوسيم. مرسييييييييي
مام پارسا
29 آذر 90 16:39
ماشالله شیرین زبون خاله.خیلی ناز صحبت می کنی عزیزدلم.یه بوس آبدار برای نیروانا جون


شما نازين خاله، ماشالا به پارساجون گل، مرسي از اينهمه بوسه


مامان نیایش
29 آذر 90 21:52
سلام خانمی قربون این دختر شیرین زبون بشم من نازی الهی سالم باشی عزیزم یلدات مبارک گلم


فدات عزيزم، نيايش خوبه؟ ببوس ناناز خانومو
مامان پریسا
30 آذر 90 14:38
ای شیطون بلا با این حرف زدن دل همه رو بردی
گلم کد من برای جشنواره 143
رای بدی خوشحال میشم.
باز هم میام فعلا".......


آفرين ماماني، بهت رأي ميدم