آیا من اگر از نوا این رو بشنوم حسودی خواهم کرد؟خیلی هیجان انگیزه شنیدن چنین چیزی چه خوب که نتیجه زحمت هات رو گرفتی و هیچی بهتر از دوستی دختر و مادر نیست ☺
ای جونم مریم عزیزم.
من که عشق کردم. با هم زدیم زیر خنده.
میدونی این سن اوج کنجکاوی بچه ها نسبت به جنسیت خودشون و دیگرانه. کلی توی مهد عاشق میشن, زوج انتخاب میکنن, به زوجهای هم حسادت میکنن, ...
شاید یکی از دلایلی که دوست داشتم نیروانا پیش دبستانی رو بره مهد همین بود, دوست داشتم بودن با جنس دیگه رو توی این سن تجربه کنه. بنظرم تجربه ی بدی نیست. البته سعی میکنیم با یادآوری ملاحظات و بایدها و نبایدها, سالم ترین تجربه رو داشته باشه. عشقهای معصومانه ی کودکی.
امیدوارم نوای گلم هم زیباترین و معصومانه ترین عشقها رو تجربه کنه. ببوسش. دلم براتون تنگ شده
تندتند واسه یکی دو تا پسرای مهد دستبند فانی بافت میبافه مهدیه, برای یکی بیشتر از اون یکی و بعد که سربسرش میذارم چرا برا آتمین دو تا, بهادر هیچی میگه خب میبافم اگه بهادر نیومد مهد میدمش آتمین.
یه بیار و ببری داره حالا.
قربون بچگیاشون