شاد آمدم، شاد آمدم، از غصه آزاد آمدم
خدایا سپاس که بازم تونستم بیام و اینجا بنویسم. ممنونم دوستای خوبم از پیامهای پرمهرتون که در این مدت نبودنم وبلاگ نیروانام رو زنده نگه داشته. دست همه تون رو میبوسم و در اولین فرصت به شرط ادب خونه ی همه تون سر میزنم. دوسِتون دارم.
راستی ما مشهد بودیم. به هدف برگزاری مراسم جشن عروسی یگانه عموی نیروانا که خودش و خانومش خاطرشون برامون خیلی عزیزه. زیارت هم رفتیم و سیاحت نیز. لحظه هایی برامون آفریده شد که خاص ثبت تو طلایی ترین بخش خاطرات ما و نیرواناست.
توی یه سری پست با موضوع " مشهد، بهار 91" هر چی یادم باشه از شهد و شکر براتون سوقاتی میذارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی