نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه سن داره

نيرواناي عزيز ما

مهرانه

1395/7/6 15:30
نویسنده : مامان فريبا
5,196 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب دومین مراسم مشق شبت برگزار میشد, بابا گفت برم سر و گوشی آب بدم ببینم چه میکنه. من که با خودم عهد کرده م فقط چراغ خاموش به مشق و درست نظارت کنم. بعد از چندی پدر با لبخند برگشته میگه میدونی چه جوری داشت مینوشت, میگم نه, (میدونستم مشق لوحه نویسیت تمرین از بالا به پایین نوشتن این علامته | ) میگه یه خط بلند از بالا تا پایین دفتر میکشه و بعد ما بین خطوط رو پاک میکنه!

دیروز همه ش فکر میکردم اولویت من برای آموزش تو اینه که همیشه راه دومی هم هست, و دیشب تو داشتی بهم ثابت میکردی خودت میدونی ممکنه راه دیگه ای هم باشه. امروز دعا میکنم این توانایی تو رو سرکوب نکنن. بهت انگ تقلب نزنن یا توی چارچوب الگوهای از پیش تعیین شده ی صد در صدی خفه ش نکنن. کسی که یه خط بلند راست رو میتونه راحت بکشه مطمإنا پاره خط های کوتاه رو هم بلده بکشه. فقط یه راهی پیدا کرده که از پاک کن محبوبش که خاله سمیرا با کلی عشق براش خریده بیشتر استفاده کنه.

سعی میکنم این مسأله رو برای خانوم معلمت بنویسم.


از مدرسه که اومدی تی وی روشن بود و برنامه هایی که تابستون میدیدی در حال پخش. میگی مامان باورم نمیشه اینقدر زوده. میگم نه قربونت, تابستون سر ظهر پا میشدی فکر میکردی صبحه.


دغدغه ی اولین روزای مدرسه ت پیدا کردن بهترین راه برای طی کردن مسافت طولانی خونه تا مدرسه بود. البته به مقیاس شهرستانی میشه گفت زیاده. از این سر شهر تا اون سرش. همون روز اول بابایی موفق شده بود سرویس بگیره برات ولی وقتی رسیدی خونه در حالی که لپات گل انداخته بود گفتی مامان مث ماهیتابه بود ماشینش.


کتابات رو با چنان ظرافت و دقتی جلد کزدم که نگو. طبق توصیه ی خانوم معلمت فنریشون نکردیم که پاره پاره نشن. فقط منگنه زدیم و با ابتکار تو وقتی دیدی از اون نوار چسب فانتزیا آوردم روی منگنه ها رو خوشگل پوشوندیم که کسی هم شک نکنه. اینجوری:

...

"سلام خانوم... عزیز, روزتون بخیر, خدا قوت.

طی مشاهده ی موردی از نحوه ی تمرین لوحه و مشق نویسی نیروانا در دو شب پیش متوجه شدیم که برای نوشتن خطوط عمودی بجای تمام کردن یک ردیف و رفتن سراغ ردیف بعد, بصورت عمودی مشق میکنه و به اینصورت که یه خط از ردیف اول تا آخر متن رو عمودی میکشه و بعد با پاک کن مابین خطوط رو پاک میکنه. اگه دقت کنین جای پاک کردگی ها توی مشق دیشب و امشبش مشخصه. 

ما عکس العمل بدی نشون ندادیم و اتفاقا اون رو مثبت تلقی کردیم, صرفنظر از هر دلیلی که برای کارش میتونه داشته باشه که حدس میزنیم یکیش رعایت نظم و ترتیب در قرار گرفتن بهتر علایم بصورت عمودیه و دیگری هم حوصله نداشتن برای تکرار لوحه نویسی های آمادگی و مشتاق بودن به نوشتن چیزهای جدید.

به نظرمون این نوعی خلاقیت و انجام دادن کار به روش جدید و پیدا کردن راه حل جدیدی برای یک مسأله ست. با توجه به اینکه همسرمم معلم هست و در پی کشف ایده ها و خلاقیت های دانش آموزان. گفتیم با شما هم در میون بذاریم, نظر شما رو هم بدونیم و از توصیه ها و راهنماییاتون بهره مند بشیم.

 

همونطور که خوندی برداشتم رو برای معلمت نوشتم. یه صفحه ی دفتر شد. شاهد بودی در چه وضعیتی, خداییش با دو تا بچه ی کوچیک اصلا هیچ وقتی نداشتم طی دیروز و دیشب, فقط تونستم پیش نویسش رو وقتی مزدا بغلم خواب بود توی موبایل یادداشت کنم بعد توی دفترت منتقل کنم. خلاصه امروز دم رفتنت با شتاب هر چه تمام تر نوشتم و در انتظار پاسخ معلم. البته خودم رو آماده کرده بودم که ممکنه جواب خوبی نگیرم.

ظهر که رسیدی خونه قبل از اینکه کفشت رو در بیاری با قیافه ای دمغ بهم گفتی مامان میدونی خاله وقتی دفترم رو نشونش دادم چی گفت. گفتم چی. گفتی رو کرد به اون خانومی که کلاسمون رو جارو میکنه گفت "فکر کردن من وقت دارم بشینم همه ی اینا رو بخونم."!!!خیلی پکر شدم ولی نذاشتم بفهمی, گفتم خب حق داره, باید به درس و مشق تک تک تون برسه, شاید نباید اینقدر مینوشتم....

قشنگ مشخص بود خیلی بهت برخورده... 

حالا فکرم درگیر اینه که چه راه درازی در پیش دارم برای دخترکم. چطور راه تعامل با خانوم معلمت رو پیدا کنم. 

یادمه مدیر مهدتون که جلسه گذاشته و کلی برامون از معیارهای مدرسه ی خوب گفته بود وقتی مامان باباها گفته بودن خب همچین مدرسه و معلمی با اینهمه ویژگی یافت نمیشه گفت شما اولیا باید بخواهین از مدرسه, باید تلاش کنین و کم کم تغییر حاصل میشه و روشها بهتر. "

پسندها (5)

نظرات (4)

مامان امیرعلی
7 مهر 95 9:57
کلاس اولی شدن نیروانای عزیز رو بهتون تبریک میگم میدونم چقدر حس خوشایندیه برای مادر پدرا ، ایشالا فارغ التحصیلی دکتراش رو ببینید ....ولی خودمونیم چقد سخته برای نیروانا درس خوندن با وجود اون دوتا وروجک شیطون ... ایشالا موفق باشه فریبا جان من کرمانی هستم عزیزم آدرس مدرسه نیروانا جون رو برای یکی از آشناها میخواستم ازتون لطفا ...و سوال دیگه اینکه از این نوع مدرسه های طبیعت پسرانه ش هم هست اگه آره شما آدرسشو میدونید؟ممنون میشم به سوالهام جواب بدین
مامان فريبا
پاسخ
سلام دوست عزیزم و ممنپنم از ابراز محبتتون. ایشالا همه ی پدر مادرا شاهد تعالی و بالندگی فرزندانشون باشن. مدرسه ی نیروانا یه مدرسه ی غیر دولتی مث همه ی مدارس تحت نظارت آموزش و پرورش هست به اسم "مهرآیین". تا اونجا که میدونم هنوز مدرسه ی طبیعتی در کرمان نداریم و ایکاش فرصت و فراغتی بود تا راه اندازیش میکردیم. همینطور دخترونه پسرونه بودنشون هم انگار تعریف نشده ست. میتونم لینک کانال مؤسس این مدارس رو براتون ارسال کنم اگه دوست دارین
محبوبه مامان الینا
7 مهر 95 14:05
قربون دخترمون که خلاقیت داره
مامان فريبا
پاسخ
فدای محبتت. کاش ارزشی براش قایل میشدن. ماجراش رو مینویسم ادامه ی مطلب اکه دوست داشتی بخون عزیزم
مامان امیرعلی
10 مهر 95 8:11
ممنون از پاسختون، اگه امکان داره لینک کانال رو برام ارسال کنید.تشکر فراوان
مامان فريبا
پاسخ
قربان شما این آدرس: Hossein Vahabzadeh و نخوانيم كتابي كه در آن باد نمي آيد https://telegram.me/madresehtabiat
مامان زينب
11 مهر 95 8:59
قربونت برم من دخترك خلاق خاله زينب