نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

به آفتاب، سلامي دوباره خواهم داد

1391/8/22 7:20
نویسنده : مامان فريبا
3,120 بازدید
اشتراک گذاری

برگشتيم، چهار روزه ولي باور كنين دوستاي نازنينم كه بخاطر سرماخوردگي نيروانا و روح خودم نتونستم بمحض برگشت، به ساحت پاك نگاههاتون كه چراغ اين خونه رو حتي توي نبودنمون هم روشن نگه داشته بود درود بفرستم. امروز همه ي همتم رو بكار ميگيرم تا اونجايي كه بتونم از روزهايي كه گذشت بنويسم. بر من ببخشيد اين سكوت چند روزه رو. دست و نگاه همه تون بوسه بارون.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

زینب
22 آبان 91 7:36
عزیزم خدا بد نده دختر گلمون سرما خورده؟ الان حالتون چطوره دوستم ؟ امیدوارم خیلی زود خوب بشه

لطف داري گلم، خدا رو شكر بهتره كه دل و دماغ پيدا كردم. خودمم به لطف مهربونياتون سرِپام و تمام قد به آفتاب سلامي دوباره ميدم. بوس براي تو و دياناي گلم
مامان مهبد كوچولو
22 آبان 91 7:42
سلام ، رسيدنتون به خير باشه ، اميدوارم كه نيروانا جون زودتر خوب بشه !

خيلي گلي دوستم، ببخش كه هنوز نرسيد م به مهبدم سر بزنم و پاسخ مهرتون رو بدم. ميبوسمتون
مامان خورشيد
22 آبان 91 8:05
واي چقدر ناراحت شدم. آرزو مي كنم زودتر خوب بشه و شما هم سرحال بشيد.

به مهربوني شما دستاي خوبم حالي دوباره پيدا كردم و از نو ساخته شدم.به روي گل خودت و خورشيدت دوباره سلام ميكنم
مامی امیرحسین(فاطمه)
22 آبان 91 8:17
سلام فریبای عزیز.زیارتتون قبول.
ممنونم از حضورتون تو کلبه مجازی محقرمون.خوشحال میشم ما رو جزو دوستان خودتون بدونین و به نگاه زیباتون ما رو بنوازین.نیروانای عزیزمون رو از طرف من ببوسین.
دوست زهره جون که اونقدر بهش ارادت دارم باید حقا و انصافا دوست خیلی خوبی باشه برای من هم...


سلام نازنين، افتخار منه داشتن و نازيدن به دوستاني كه گرانبهاترين سرمايه هاي عمر منن. اميدوارم بتونم دوست خوبي براتون باشم. خدا زهره جون رو براي همه مون نگه داره و همه ي دوستاي عزيزمون رو. اميرحسينم رو ببوسين. به اميد ديدارتون تو يه روز قشنگ، چهره به چهره
مامان آرشين
22 آبان 91 9:58
سلام فريبا جون زيارتت قبول سفر خوش گذشت عزيزم؟ خوشحالم كه برگشتين. دوستون دارم

سلام عزيز دلم، ممنونم. اينقدر خاطره از اين سفر دارم كه خدا كنه تند تند برسم بنويسمشون. ممنونم از بودن پرمهر و قشنگت. به وجود گرم شما هستم و به تمامي دوسِتون دارم
مامان آرشين
22 آبان 91 9:59
در ضمن اميدوارم هم سرما خوردگي نيروانا جون خوب شده باشه وهم حال روحي خودت

با تمام وجود ممنونتم دوست مهربونم. خوبيم خدا رو شكر. نميشه بد بود با اينهمه زيبايي و انرژي مثبت دوستان
مامان آناهيتا
22 آبان 91 13:39
چقد خوب كه زود اومدين. نبودتون كاملا محسوس بود نازنين مادر و دخمل.

فداي مهربونيات. مام دلتنگتون بوديم عزيزاي دل
مامان بردیا
22 آبان 91 18:07
به به چشم ما روشن رسیدن بخیر زیارت قبول نبینم مریض باشی نازنینم

فدات مهدخت جان، خوبيم الان شكر خدا، لطف داري گلم
مامان نیایش
23 آبان 91 18:13
نیروانای گلم چه طوره بهتره ان شا الله


خوبه عزیزم ولی امروز گلاب به روتون گوارشش بهم ریخته بود. به امید فردای بهتر . میبوسمتون