نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

رؤیای راپونزل

1393/6/3 23:45
نویسنده : مامان فريبا
10,108 بازدید
اشتراک گذاری

نمیدونم کارتون راپونزل کی چنان تأثیری روی تو گذاشته بود که همیشه دلت میخواست موهات مث اون بلند باشه تا پشت پاهات که ببافیشون و از پنجره ی قصرت آویزونشون کنی تا یکی ازش بیاد بالا و بهت برسه. ما این رویای شیرینت رو دوست داشتیم و به خواسته ت احترام میذاشتیم و با اینکه می دیدیم بیش از حد معمول بلندشدن موهات دست و پاگیرت شده چیزی بهت نمی گفتیم. گاه گاه فقط یه پیشنهادی می دادیم تا ببینیم نظرت عوض شده یا نه ولی جواب تو همیشه نه بود...

اینقدر توی حال و هوای راپونزل بودی که داداشی از آسمونها برات بعنوان اولین کادو عروسک راپونزل رو فرستاد با گیسوان بلند کمند و بعنوان دومین هدیه عروسک راپونزل عروس رو بهمراه یه پرنس که ما دومادش حسابش کردیم!

همه مون راپونزل عروس رو دوست تر داشتیم و انگار تو دل برو تر شده بود با کوتاه کردن موهاش. حس میکنم ذهن تو هم این چند وقت درگیر همین مسئله بوده.

تا اینکه هفته ی پیش چهارشنبه عصر بابایی تو رو روونه ی حموم کرده بود و خودش مشغول کوتاه کردن ریش و سیبیل که تو دراومدی که میخوایی موهاتو کوتاه کنی. بابا هم لحظه ای درنگ نکرده و تا پشیمون نشدی یه 10 سانتی از پایین موها رو زده بود. وقتی که بابا اومد ایستگاه سرویس دنبالم، تو توی خونه خواب بودی و برام گفت که با نیروانا یه کاری کردیم و من نگران که چه خرابکاری ای کردین آیا. وقتی پرسیدم خوبه یا بد بابا گفت از نظر من و نیروانا خوبه، تو رو نمیدونم. در خونه رو که باز کردم و بابا سمتت اومد که بیدارت کنه ناگهان موهای جلوی صورتت که کوتاه تر بود شستم رو خبردار کرد که اون اتفاقه چی بوده. دیگه هر چی بود اتفاق افتاده بود و منم به فال نیک گرفتمش. اما حس می کردم پایین موهات قشنگ واینمیسته. این بود که چهارشنبه به بهوونه ی تولد شیداجون به اتفاق رفتیم آرایشگاه و باقیمانده ی موهات رو هم ریختیم پایین.

حالا به اتفاق کلیه ی آرا خیلی خوشگل تر شدی دخترکم. هنوز خیلی وقت داری موهاتو اونجوری بلند کنی و قلبهای عاشقت رو ازشون آویزون کنی راپونزل من!

پسندها (6)

نظرات (15)

الهه
4 شهریور 93 1:51
عزیز دلم راپونزل کوچولوی من...از الان دارم میبینم اون پرنسهایی که توی طره موهات گیر کردن...مبارک باشه نفسم...ولی تیزی رو حال کردی فریبا جون....اصن تو اونوعکس خیلی خوشگلتر شده بود.اول فکر کردم جمع کردی پشت سرش ماهرانه...ولی خیلی ناز شده پرنسس دوست داشتنی من...کی بشه یسنا هم رویای موی بلند از سرش بیاد بیرون.... البته بابا محمدش هم...
مامان فريبا
پاسخ
قربون چشات. قربون نگات الهه ي من! آره واقعاً خوشگلتر شده. صورت گردش زده بيرون. اصلن حس ميكنم واسه همين عصر جمعه با اونهمه انرژي و به زيبايي تمام برام رقصيد. هي سرش رو حركت ميداد و از چرخش موهاش دور گردنش لذت ميبرد. دعا ميكنم هر وقت كه وقتشه اون راپونزل كوچولوي مام هوس كوتاه شدن موهاش رو بكنه به همت خودش و بابامحمد مهربون. ميبوسمت عزيزم
مامان بردیا
4 شهریور 93 7:56
ماه بودی ماه تر شدی خوشکلم. شمایل جدیدت هم دلنشینه پرنسس خانم.البته پرنسس ها همیشه یه جورایی خوشکلن گاهی وقتا با موهای بلند، گاهی هم با موهای کوتاه و صورت گرد، مثل ماه شب چهارده
مامان فريبا
پاسخ
خاله مهدخت گلم. به ماهی روی شما که نمیشه خاله جون. شما ملکه ی بی بدیل ما هستین
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
4 شهریور 93 20:55
الهى بگردمش من كه اجازه كوتاه كردن موهاش رو صادر كرده فكر مى كنم منم بايد مثل بابايى نيروانا تا يه چراغ سبز ببينم قيچى رو بيارم اين دختر ما هم عشق بلند كردن موهاش تا دم پاهاش رو داره ولى يه وقتايى يهو مى گه موهام رو كوتاه كن ولى وقتى مى خوام برم آرايشگاه مى گه نهههه !!! مبارك باشه تيپ جديد اين خانم خوشگل
مامان فريبا
پاسخ
قربون شما خاله جونم، فکر کنم ترفند خوبی باشه عزیزم. به شرط اینکه همه چپ و راست ازش تعریف کنن و دل به دلش بیارن که تصمیم خوبی گرفته. ایشالا که این فکر به موقع از سر تسنیم گلمم بیرون میاد و به راحتی و زیباییش از یه نوع دیگه بیشتر متمایل میشه. خیلی ببوسش دوستم راستی چرا نمیتونم مطالب سایتشو بخونم. هیچی نشون نمیده
مامان ساينا و سبا
5 شهریور 93 7:11
آفرین به این همت بابایی که سریع دست بکار شده...چقدر هم به راپونزل ناز خونه تون میاد واقعاً خوشکل تر شده...کی بشه ساینا هم این رویای جدید بیاد توی سرش ...کاش قبل از شروع پیش دبستانی باشه هم خودش و هم من خیلی راحتتر میشیم...البته شما یه راپونزل داشتین و ساینا یه دختر دایی موبلند و زیبا
مامان فريبا
پاسخ
قربون محبتت عزیزم. نمیدونی چقدر خوشحال شدم سایناجونم رو امروز دیدم. دیدن دوست جون جونی نیروانا بعد از یه مدت طولانی تجربه ی خیلی خیلی دلچسبی بود که امروز حالم رو بسیار خوش کرد. قربون خودش و موهاشو ایشالا اونم به موقع به این نتیجه میرسه و شمام سریع دست بکار میشین. ببوس ساینا و سبای گلم رو
مامانی
6 شهریور 93 7:27
وای عشق من نمیدونی با این کارت دل نیایش رو چه قدر خوشجال کردی که الان دو ماهه دلش برای موهاش تنگ شده و مامانیش البته بیشتر دلتنگ بود الهی من فدا تشم با اون چشای نازت تو همه جوره پرنسسی عشقم وای فریبا جو ن اگه بهت بگم وقتی داشتم میخوندم همش میگفتم الان برم پایین تر آیا موضوع کوتاه کردن موهای این پرنسس کوچولوئه نه بابا فریبا راضی نمیشه که باورت نمیشه الهی سالم باشه تنت و لبات خندون و رویاهات همیشه شیرین و به واقعیت نزدیک
مامان فريبا
پاسخ
ای عزیزمی زهره جون، بگو نبینم غم داشته باشه دل کوچولوت نیایشم! موها دوباره درمیاد و بلند میشه. به تو و نیروانام که موی کوتاه حسابی میاد، غصه واسه چی! زهره جونم شاد باش و غمت نباشه عزیزم. نمیدونستم نیایشم موهاش رو کوتاه کرده اومدم خونه تون دیدم. منو ببخش اینهمه دیر به دیر میام خونه ت. حس میکنم تو هم دیر به دیر مینویسی مث من. ما چیکاره باشیم اجازه بدیم مویی بلند بشه یا کوتاه، بچه هامون که ماشالا خودشون صاحب نظرن و اینجور تصمیما دیگه به عهده ی خودشونه خواهر! الهی رویاهای همه مون به زیباترین شکلی رنگ واقعیت بگیره. همیشه شاد باشی عزیزدلم
مامان کارن
6 شهریور 93 11:55
سلام عزیزم روزت مبارک خانم خوشگله
مامان فريبا
پاسخ
سلام، مرسی خاله جونم
مامان ساينا و سبا
6 شهریور 93 14:29
بازم سلام ... ممنونم بابت لطف و محبتت ببوس دخمل خوشکل و نازتو
مامان فريبا
پاسخ
سلام دوست نازنینم. به پای لطف تو که نمیرسه مهربون. تو هم گل دخترات رو ببوس حسابی
〰〰مامانِ چشمه بهشتى 〰〰
6 شهریور 93 20:43
شرمنده دوست عزيز وبلاگم فعلا به حالت نيمه تعطيله
مامان فريبا
پاسخ
چرا عزیزم؟! دعا میکنم هر چه زودتر پرچم خونه ی خاطراتش رو دوباره برافراشته کنی
مامان زينب
9 شهریور 93 10:09
عزيز دلم، ماشااله چه ناز شده. خيلي هم بهش مياد حسابي صورتش نمايون شده. آناهيتا هم مي خواد بعد دامادي دايي ياسر موهاش و كوتاه كنه. ببوس اين پرنسس نازم و فريبا جون.
مامان فريبا
پاسخ
مرسی زینبم. آره میبینی تازه گردیِ صورتش نمایون شده. ایشالا به سلامتی عروسیِ دایی برگزار بشه و آناهیتام یه تنفسی به موهای قشنگش بده. تو هم حسابی شازده خانومم رو ببوس
مامان احسان
9 شهریور 93 10:09
مبارکه راپونزل کوچولو با اون نگاه گرمت
مامان فريبا
پاسخ
فدای محبتت معصومه جون. مرسی خاله
مامان زينب
9 شهریور 93 10:13
عزيز دلم، ماشااله چه ناز شده. خيلي هم بهش مياد حسابي صورتش نمايون شده. آناهيتا هم مي خواد بعد دامادي دايي ياسر موهاش و كوتاه كنه. ببوس پرنسس نازم و فريبا جون.
مامان فريبا
پاسخ
فدااااات، خودت نازی، نگاهت نازه عزیزم
حكيمه مامان آراد
12 شهریور 93 11:17
سلام فريباي عزيزم پستهارو از بالا به پايين مي خوندم براي همين امروز ديدم كه قصه كوتاهي موهاي نيروانارو نوشتي و چقدر بعضي هيجانات كوچيك تو زندگي باعث شادي و تبديل شدن به يه خاطره بزرگ رو تو دلشون دارن. مگه نه عزيزم. راستي مي خواستم بگم پسركم ارادات ويژه اي به نيرواناي نازنين داره تا بحال نديده بودم درباره كسي اينقدر پر احساس باشه. ميبوسم اين عروسك خوشكلمو كه با موهاي كوتاهش نازترم شده. يه راستي ديگه دست باباي هنرمند دختري هم درد نكنه.
مامان فريبا
پاسخ
سلام عزیزم. مرسی که بهم افنخار میدی و ما رو میخونی. واقعاً همه ی زندگی ما همین خاطرات و هیجانات کوچیکه که گاهی به راحتی از کنارشون میگذریم و به فراموشی سپرده میشن. راستشو بخوای منم پی برده م به اینکه نیروانام نسبت به آراد نازنین حس و ارادت ویژه داره. آراد نازنین از معدود گل پسراییه که نیروانا دوستشون داره و من از این بابت خوشحالم که پسر عزیزت با اون اخلاق و ادب خوش که قطعاً حاصل تلاش و توجه ویژه ی تو و بابای محترمشه تونسته دید نیروانا رو به پسرها عوض کنه خصوصاً حالا که در آستانه ورود داداشی به زندگیشه. ممنونم که هستین عزیزان. آراد جان رو حسابی ببوس
لی لی مامی آرشیدا
15 شهریور 93 17:20
عزیزم مبارک باشه خیلی خیلی نازشده بووووووس نیروانا،مامان فریبااگه دیربهتون سرمیزنم ببخشیدفقط بدونیدکه همیشه خواننده وبلاگ نیروانام هستم،مواظب خودت وگل وجودت هم باش
مامان فريبا
پاسخ
فدات شم لی لی جون، شما خیلی لطف داری دوست مهربون و بامعرفتم. همیشه برقرار باشی عزیزم. ببوس آرشیدای منو
مامان النا
16 شهریور 93 17:20
عزیزم خیلی بهت میاد. اگه دوست داشتی با هم تبادل لینک داشته باشیم.
مامان فريبا
پاسخ
ممنونم عزیزم لطف داری
آقايون و خانوماي شيك پوش
18 شهریور 93 20:20
فروشگاه اينترنتي مارال ، عرضه كننده انواع شال و كلاه و عروسك و ست آتليه و ..... بافتني ارزان و شيك و مدرن . از فروشگاه اينترنتي مارال ديدن نماييد : http://redheart.hamvar.ir