هفت طواف، چهل وادی
باز یازده زیبا و هفت سالگی پیوند من و بابایی و چهل ماهگی تو!
از چینش زیبای این اعداد مقدس و روزهای بیادماندنی شگفت زده م.
ای یار، ای یگانه ترین یار، آن شراب مگر چندساله بود!
...
گفتگو نداره که توی این هفت دور طوافمون به گرد کعبه ی عشق که چهل ماهش رو با تو پا به پا بودیم چه ها که بر ما گذشته و نگذشته. اصل مطلب اما، همیشه این بوده که دور گردون، هرگز، به تمامی، بر مدارِ مراد نمیگرده، چیزی که مهمه اینه که تو مرادت رو از گردشش بدست بیاری. هنر زندگی کردن همینه ستاره ی زمینیِ من!
...
خطوط را رها خواهم کرد
و همچنین شمارش اعداد را رها خواهم کرد
و از میان شکل های هندسی محدود
به پهنه های حسی وسعت پناه خواهم برد
من عریانم ، عریانم ، عریانم
مثل سکوت های میان کلام های محبت عریانم
و زخم های من همه از عشق است
از عشق ، عشق ، عشق .
من این جزیره ی سرگردان را
از انقلاب اقیانوس
و انفجار کوه گذر داده ام
و تکه تکه شدن ، راز آن وجود متحدی بود
که از حقیرترین ذره هایش آفتاب به دنیا آمد .
---------
در این روز مقدس همه ی دعایم تنها این است: مستی مان سراسر راستی باد!