نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

تو فكرِ يك سقفم

1391/7/12 13:20
نویسنده : مامان فريبا
6,092 بازدید
اشتراک گذاری

خصوصيت اقليمي كه توش بسر ميبريم اينه كه حدوداً 9 ماه ِ سال، پاييز و زمستونه و يه چند صباحي هم تابستون و بهار. اينه كه سرما دير ميره و زود مياد. بنابراين فرصتي كه ميشه از هواي بيرون و فضاي باز استفاده كني محدوده. مبلمان ِ شهري ما اما انگار هيچ توجهي به اين مسئله نداره. حالا از نحوه ي پوشش پياده رو ها و جدول گذاري خيابونا و ميدونا و و ايستگاههاي اتوبوس بي در و پيكري كه مخصوصِ ايستادن بچه ها و بزرگترا براي رسيدن سرويسهاي مدارس و كارخانه هست بگذريم كه فعلاً‌ دغدغه ي من براي تو نيست. دغدغه ي من اينه كه توي بخشِ بيشتر سال، هيچ فضاي بازيِ مناسبي براي شما وروجكها توي شرايط آب و هوايي سرد نيست. خب اينهمه عمر رو آدم حيفش مياد فقط كنج خونه بشينه و بچسبه به رادياتور. و در جواب تو كه هي ميگي مامان بريم توي حياط فقط بگه نميشه ، هوا سرده. توي خونه هم با اينكه كيپ تا كيپ اسباب بازيه و به قول بعضي دوستان، شهربازيِ نيرواناست گاهي حسابي دل آدم رو ميزنه و خب مگه چقدر ميشه دل درياييت رو توي محيط يكنواخت خونه گنجوند،‌ حتي به مدد تاب و سرسره و راكر و ترامپولين و چه و چه و چه.

تنها فكر و عمل مثبتي كه نسل گذشته ي گردانندگان امور شهر براي بچه هاي اين گوشه ي دنيا داشتن، يه شهربازي ِسرپوشيده ي زمستوني بوده كه اونم با پرس و جوي مختصري كه كرديم متوجه شديم كه بخاطر فرسودگي وسايل، مدتهاست تعطيله. شهرداري هم با كمبود بودجه اي كه گريبانش رو گرفته هيچ حركتي براي احياي اون نميكنه. گاهي با بابايي هوس ميكنيم همت كنيم و راه بندازيمش ولي سرمايه ي كلاني ميخواد و معلوم هم نيست با اين خمودگي كه اكثريت جمعيت شهر دارن و تقريباً شهر رو به يه خوابگاهِ بزرگ تبديل كرده، آيا بازگشت سرمايه اي هم داشته باشه يانه. چقدر دلم ميخواست شبيهِ كلوپ پانداي مشهد رو اينجا هم داشتيم و چندين جاي بازيِ متنوعِ ديگه كه يكنواختيِ محيط رو از بين ببره و هميشه جاي انتخاب داشته باشي. چقدر دلم ميخواست حتي فقط يه چهارگوشه ي وسيعِ گرم بود كه ميشد توش بدو بدو كني. كاش پارك بانواني كه با اونهمه تعلل و بعد از يه وقفه ي طولاني در ساختش بالاخره با شروع فصل زودرس سرما توي شهرمون افتتاح شد يه سقف شيشه اي داشت، از اونا كه توي استاديومهاي ورزشي پيشرفته ي دنيا هست و خودش باز و بسته ميشه، تا هم از زمستون و هم از تابستونش لذت ميبرديم.  فكرها و آرزوهاي بزرگي دارم كوچولوَك!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (24)

زینب(عمه آرتمیس)
12 مهر 91 11:00
سلام فریباجون,اتفاقا منم یه شب سردروتوی شهرشماتجربه کردم والا یاد اون موقع افتادم.امیدوارم تمام فکرهای قشنگت عملی بشه. به امیدآن روز
بوووووووووس برای خودت و نیروانای عزیزت


ممنون عمه گلي، زينب عزيز. خوبه كه درك ميكني. از دعاي قشنگت ممنونم
مامان نوژاجوني
12 مهر 91 13:50
وااااي داغ دلموتازه كردي.منم نميدونم باشروع فصل سرما چطوري دخمليوسرگرم كنم.براش تاب ويه عالمه اسباب بازي گرفتم اما مگه هيچي هواي تازه ميشه؟اگرفكرتازه اي به ذهنت خطور كردخبرم كن مامان جوني


آفرين به تو كه به فكر دختر نازتي عزيزم. حتماً حتماً دريغ نميكنم اگه راهي يافتم
مامان ساينا
12 مهر 91 14:14
سلام به نيرواناجون و مامانش...درسته كه اينها رو نداريم ولي خونه هاي گرم و صميمي دوستان مي تونه مامن خوبي باشه واسه روزهاي سرد اينجا...عزيزم در خونه ما هميشه به روي شما بازه و با افتخار پذيراي نيرواناجان هستيم...
راستي عزيزم از اين فضاها مي توني آخر هفته ها هم چه كرمان و چه شهر هاي اطراف استفاده كني كه خاطره هاي زيبايي واسه بچه هامون رقم ميخوره از بازي و تفريحشون گرفته تا يه شام دلچسب تو يه شهر ديگه
آرزوهات خيلي قشنگن
براي شما و نيرواناي گل بهترينها را آرزو دارم


ممنونم از اينهمه محبتت. ما كه هميشه و همه جوره از مأمن گرم و صميمي خونتون بهره ميبريم. لطف داري به ما و كاش شمام ما رو قابل بدونين عزيزم.
نگاه تو قشنگتره دوست خوبم. تو هم به آرزوهاي قشنگت برسي الهي. ببوس ساينام رو
مامان نیایش
12 مهر 91 15:22
عزیزم همیشه دلمشغولی هات برا ی کوچولوَکِت قشنگه
الهی که همیشه موفق باشی خانمی
داشتم فکر میکردم کاش تو و بابا حامد یه جای این مملکتو دست میگرفتین نه؟ عالی میشد به خدا یعنی میشد یه کم جامعه مون به ایده آل ها نزدیک تر بشه

فداي تو مهربون. نه بابا اينطورام نيست. ما بتونيم همين ممكت چهارديواري سه نفره ي خودمون رو ااره كنيم خيلي هنر كرديم. مسئوليت بزرگيه و البته هميشه ايده ها ممكنه قشنگ باشه لي تا به عمل برسه مردونگي ميخواد و يه همت بلند. دوسِتون دارم
مامان بردیا
12 مهر 91 16:35
سلام فریبا جان ...از طریق ماهنامه شهرزاد با شما آشنا شدم. خیلی زیبا از دختر نازت نوشتی.لینک کردم تا تند تند بهتون سر بزنم.خوشکل خانم رو ببوس .به ما سر بزن


سلام مهدخت خانوم عزيزم، خيلي لطف و بزرگواري كردين كه هم بهمون سر زدين هم ازمون تعريف ميكنين و هم با محبت تمام لينكمون كردين. منم با افتخار شما و پسر گلتون رو به جمع دوستان مي پيوندم تا دوستيهامون بيشتر بشه. پسر چشم آبي گلتون رو ببوسين. ماشالا
الهه مامان یسنا
12 مهر 91 17:10
ما آدما با آرزوهای بزرگمون زندگی میکنیم. اگه همیشه بهش فکر کنیم بهشون نزدیکتر میشیم. ایشالا که به همه آرزوهات برسی چه کوچیکاش و چه دونه درشتهاش. راستی واسم جالبه که میگی اونطرفها همیشه سرده آخه من تصورم اینه که اونجا کویره و خوب کویر هم تقریبا باید گرم باشه.. جالب بود

فدات الهه ي عزيزم. آره با فكر كردن و نوشتن خواسته ها بهشون نزديك ميشيم و البته همت ميخواد تا بهشن برسيم گلم.
از سرما هيچي نگو خواهر كه ما درسته وسط كويريم (وقتي كرمانيم) ولي دقيقاً روي كوههاي بلند اطرافش هستيم (وقتي سرچشمه ايم) و خب اين كوهستانيه به اون كويريه اولويت داره ظاهراً البته شبهاي كوير هم كه ميدوني سرد و خنكه و هر چي كه گرما هست از بركت آفتابشه كه وقتي چادر طلاييش جمع ميشه همه چي خيلي زود رنگ سردي به خودش ميگيره. خب زود بيا از نزديك حس كن حرفام رو عزيزم
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
14 مهر 91 10:20
کاش
مردم شهرتون همه مثل شما فکرمیکردند
کاش
همه همت کنند که برای دردونه های خودشون کاری نو انجام بدهند.


عزيزم، حتم دارم اين فكرها به سر خيلي ها ميزنه ولي خيلي وقتا فكرها به سر كسايي ميزنه كه عملي از دستشون برنمياد يا فكر ميكنن كه كاري از دستشون برنمياد و كسايي هم كه مسئول عملن شايد كمتر به اين چيزا فكر كنن.
خدا بهمون همت و آزادي عمل بده الهي
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
14 مهر 91 14:07
دوست خوبم سلام
اول از همه می خواستم از همراهی شما در بازنویسی وبلاگ دخترم تشکر کنم ( از صمیم قلبم )
دوم یک خبر اینکه تا بروز شدن پست های دخترم دیگه چیزی نمونده شاید 4 تا 5 پست دیگه ( زودتر از اونکه فکرش را می کردم تونستم وبلاگ را بازنویسی کنم )
پس لطف کنید و این چند تا پست بازنویسی شده را هم بازدید کنید و شما هم در مرور خاطرات با من شریک باشید
دوستتون دارم یک عالمه


خوشحالم عزيزم،‌كار خيلي سختيه و آفرين كه همت كردي و از پسش براومدي. حتماً خدمت ميرسم. ببخش اين چند روز دسترسي به نت نداشتم.
منم دوستِتون دارم. زودِ زود ميام و برات مينويسم عزيزم
سمی مامان امیرین
14 مهر 91 17:07
عزیزم این آرزوها همچینم غیر ممکن و دور نیست..ولی ممکن تا عملی بشه برای نیروانا جون یه کم دیر شده باشه.امیدوارم زود به ارزوهاتون برسید.

آره خداييش، فقط يه جو همت ميخواد. فكراش رو قبلاً خيليا كردن. درسته ممكنه به نيروانا نرسه ولي خب به بچه هاي اون كه ممكنه برسه. همينم خيلي عاليه *:
مامان پریسا
14 مهر 91 18:09
فریبا جون این مشکل فقط برای شما که در سرد سیر هستید نیست. ما هم همین مشکل را داریم.چون تقریبا" 7 ماه از سال به دلیل گرمای زیادباید در همین چهار دیواری زندانی بشیم و جاهای قابل استفاده هم که متاسفانه خیلی کم هستن...

حق با توست عزيزم. شما بايد تو فكر يك سقف و برف باشي زيبايي زمين به همين چيزاست و اينكه آدما رو هميشه مجبور ميكنه براي رفاه حالشون طرحي نو در اندازن. برات بهترين آرزوها رو دارم. بومي شده براي منطقه ي گرمسيري اهواز (درست گفتم آره؟)
مامان خورشید
15 مهر 91 8:08
من هم تا هوا سرد میشه (البته ما تهرانیم و بیشتر میشه از فضای باز استفاده کرد) دیگه سختمه خورشید رو بیرون ببرم جز فضاهای بسته که تو پاییز و زمستون انقدر شلوغ و هواش آلوده است که ترجیح می دم نبرمش ولی همیشه این سواله برام که اروپایی ها یا مردم کانادا و آمریکا چجوریه که کل سال تو خیابونا تو سرمای زیر صفر می چرخن و کیف می کنن و احتمالا خیلی هم مریض نمی شن که اینجور بیرونن دیگه.

كاش يه روز جواب اين سؤالاتمون رو بگيريم و شايدم لازم باشه خودمون كمر همت ببنديم به جواب دادنشون
مامان نیایش
15 مهر 91 9:49
سلام عزیزم خوبی خوشی فکر کنم هنوز نظرات رو تایید نکردی ایشالا هر جا که هستی خوش و خرم باشید کنار هم
نیروانام رو ببوس

حق با توست گلم. از تو و همه ي دوستان نازنينم معذرت ميخوام. نبودم. مينويسم به زودي. فدات. نيايشم رو ببوس

مامان مهبد كوچولو
15 مهر 91 10:12
فكراي خوبي داري عزيزم . به اميد محقق ساختن اونها به همين زودي .


به همين اميدها زنده ايم. زنده باشين
مهری ولیان
16 مهر 91 14:54
سلام مامان با احساس و مهربون
گویی تمامی عشق دنیا در تو خلاصه شده عزیزم!
نوشته هاتو می خونم و لذت می برم آرزو میکنم به تمام آرزوهات برسی من مطمئنم از این مامان بابای هنرمند و مهربون که با عشقشون همه چی به یکی یه دونه شون میدن میبوسمت عزیزم به حامد جان سلام برسون نیروانای عزیزو ببوس
(در ضمن به آنات سر بزن شاعر عزیز ، خوشحال میشم خودت هم بنویس)

سلام مهري خانوم گلم!!! مثل هميشه سرشار از انرژي و شادي بخشي براي همه ي دنيا و كائنات، من در مقابل اينهمه لطفتون هيچي ندارم بگم جز اينكه خيلي هنر كنم انگشت كوچيكه ي شما باشم تو عاشقيت.
با تمام وجود ممنونتونم برا كوچيك نوازيتون. چشم،‌ حتماً ميام سراغ آنات براي نوشيدن
نسترن(مامان نیروانا)
16 مهر 91 15:09
وای مــــردم! روزِ ناز کودک است
روز سرمســـــتی و ساز کودک است
کودک است آییــــنه ی دل را صفا
کودک است محصـــولی از عشق ووفا

روز کودک مبارک

مبارك وجود نيرواناي گل و همه ي بچه هاي دنيا مرسي خاله جونم
نسترن(مامان نیروانا)
16 مهر 91 15:16
الهی خاله فدای دل دریاییت بشه عزیزم....من فکر میکردم شما مشهد هستید...چون تو یکی از پستهاتون اسم کلوپ پاندا رو برده بودید و از اینکه اونجا رفته بودین....هر وقت اومدین اینجا عروسکم بیا با هم بریم و جسابی بازی کنیم...اونجا تقریبا نزدیک خونه ماست

واااااي ،‌من ولي اصلاً نميدونستم شما ساكن مشهدين و چه خوب كه دور و بر كلوپ پاندا خونه ي مادرجون و باباجان نيروانا مشهده و ما هر از چند گاهي توي مشهد آفتابي ميشيم براي ديدارشون و البته خيلي كمه و هميشه دلتنگشونيم. چه خوب اينبار با هم قرار ميذاريم دو تا نيروانا همديگه رو ببينن. آخه دختر گلتون تنها نيرواناييه كه غير از نيرواناي خودمون ميشناسيم. براي هر دوشون تجربه ي جالبي ميشه. ببوس دختر گلمون رو
مامان آناهيتا
17 مهر 91 13:47
اين كه كاري نداره عزيزم. يه شب خونه ما و يه شب خونه شما تا برسيم به آخر هفته كه ميشه كرمان هاليدي

جونم ايده!!! خب قربونت برم ميترسم كار از گيس و گيس كشي گل دخترا رد بشه. نه؟! اقلاً يه جاي بزرگتر باشه و محيط عمومي شايد كمتر به هم گير بدن و از بودن با هم لذت بيشتري ببرن.
كرمان هاليدي رو خوب اومدي. كاملاً باهات موافقم. جونم كه دركم ميكني
سارا مامان آرام
18 مهر 91 9:24
روز جهانی کودک برتو کوچولوی نازنین مبارک باشه


مبارك شمام باشه خاله ي عزيزم

مامان پریسا
18 مهر 91 16:18
سلام فریبا جون.
اره عزیزم. اهواز. یعنی گرما و گرما و گرما....
نمیدونم الان اونجا هوا چطوره ولی من الان زیر کولر هستم.
الان دیگه مشکلات به قدری زیاد شده که دیگه کمتر به فکر ایجاد همچین امکانات رفاهی هستن...
ما سعی میکنیم به طرق دیگه این مشکل را در منزل حل کنیم.


آره ديگه وقتي كارِ گروهي يا كار براي گروه نتايج خوبي نداشته باشه همه مجبورن مشكلاتشون رو فردي حل كنن. براي همه روزاي آبي تري آرزو دارم.
ما اينجا شوفاژ روشن كرديم. البته همه ي رادياتورها باز نيست ولي خب بدون شوفاژ نميشه توي هواي سرد خونه نفس كشيد و سرما نخورد پاينده باشين
مامان پریسا
18 مهر 91 16:19
راستی نیروانای عزیزم روز جهانی کودک را به شما تبریک میگم.

ارزو دارم گل لبخند همیشه روی لبانت شکوفا باشه


مرسي خاله ي مهربونم. هميشه ي ايام شاد باشين از شادي كودك نازنينتون، پريساي گلِ ما
ستاره زمینی
18 مهر 91 17:59
عزیزم روز کودک بر تو کودک اسمانی مبارک باشه


فدات ستاره جون، تو آسموني تري
ستاره زمینی
18 مهر 91 19:54
سلام پس نظرات من کو


سلام عزيزم، من هرچي دستم رسيده بود تأييد كردم. ببخش اگه وسط راه نظرت گم شده. حالا دوباره يه چك ميكنم. منظورت نظرات روزاي قبله؟!
بابافرزاد
19 مهر 91 7:15
سلام.خوبی؟دختر گلت خوبه؟واسه منم نظر بذار لطفا


سلام، مرسي. به مرحمتتون. آخه آدرس سايت رو نذاشتين كه نظر بذارم. اميدوارم پاسخ كامنتتون رو بخونين و برام آدرس بذارين. ممنونم
ستاره زمینی
19 مهر 91 10:09



بينهايت ممنونم،‌گلباران باشيد