نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

واشِر کوچولو

1392/6/6 15:26
نویسنده : مامان فريبا
6,541 بازدید
اشتراک گذاری

ای عشق آب و کف! ای عشق کپی برداریِ هر چی که دیدی و تجربه ی اون! ای عشقِ بانزاکتِ من! 

دیروز که رسیدم خونه، گیر دادی یه چیزی بدین من بشورم!!!

ماجرا از اونجا آب خورده بود که دیده بودی چند روز پیش شالَم رو با دست توی روشور دستشویی شسته م. خب حیفم میومد گلهای ظریفش رو به دورانهای بی محابای ماشین لباسشویی بسپرم. این شد که تو، یه چیز جدید دیده بودی و ولع داشتی برای تجربه ی هر چه سریعترش.

رفتم یه جفت جوراب کثیف از توی سبدت ورداشتم و دادم دستت. درپوش فاضلاب رو بستم و روشور رو آب و کف کردم. مث یه خانوم روی چارپایه ت وایستادی و دیگه خدا میدونه چه کیفی کردی هی اون جورابا رو چِلِپوندی(!) توی آب و هی درآوردی. تازه بهت یاد دادم چه جوری کف دستت بسابونیشون. دیگه صحنه رو سپردم دست خودت و اومدم بیرون مشغول گپ و گفت با بابایی که دیدم جورابا رو تمیز و آب کشیده و چلونده، مث دسته ی گل آوردی دادی دستم. برق میزدن و یه ذره کف هم نداشتن. تازه من مایع دستشویی ریخته بودم توی آب که دستای ظریفت اذیت نشه ولی حرفه ای شسته بودیا!!! با افتخار رفتم برات آویزون کردم خشک بشه. و کلی تمجید و بوسه حواله ی وجود نازنینت کردم. شب که خونه برگشتیم رفتی سراغشون و آوردی گفتی خشک شدن. منم ازشون عکس گرفتم که بعدها ببینی اولین بار در عمرت چقدر بی نقص، کارِ واقعی انجام دادی اونم از نوع رختشویی عینک

خداییش نیگا:

میدونی مادر! همه ی کارا برای خودشون با ارزشن و مهم اینه که هر کاری که انجام میدی با نهایت عشق باشه و تمام دقت.

فدات هُلوجان در اتاقی با طعم توت فرنگی!


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مهسا مامان نورا
6 شهریور 92 20:49
الهی فدای اون دستهای نازکوچولوت برم من خاله که اینقده تمیز و با دقت جورابها رو شستی افرین به دختر نازم.خاله راستی ما اپیم


خدا نکنه خاله جون، خدا شما رو حفظ کنه. ممنونم از محبتتون. میبوسمتون. ای به چشم
مامان برديا
7 شهریور 92 8:57
فدات شم گلم. همه جوره خانمي تو. ديگه فكر نكنم مامان دلش بياد اين جورابو بپوشونه بهت. آخه كم پيش مياد يه پرنسس خوشكل همچين كاري بكنهمن و برديا و قتي جورابشو با كمك هم البته ميشوريم .اين شعر رو ميخونيم.
موش موشي خوابش مياد_بوي جورابش مياد_ميون خواب ميبينه_ كه هر كجا مي شينه_پيشي يهو در ميره_عقب،عقبتر ميره_بعدش فرار ميكنه_دادو هوار ميكنه_مي گه:امان از اين موش_ با اين جوراب بد بوش
فداي تو و دختر گلت رفيق اهل دلم


قربون مهربونیت مهدختم. آفرین به تو که پسر گلت رو برای زندگی آینده مهیا میکنی فداش شم بردیام رو
میگم نمیدونم بپوشه یا نه ولی حس میکنم اگه دسترنج خودش رو ببینه و بپوشه بیشتر لذت میبره، عکسش که یادگار هست نه!
دیگه بگم پنجشنبه با موبایل اومدم خوندم نظر پرمهرت رو و اتفاقاً نیروانا همون موقع باز داشت جوراب میشست. شعر موشی رو براش خوندم و کلی کیف کرد. تا یه جاهاییش هم یاد گرفت و برای بابایی هم خوند. مرسی از یادگاری قشنگت رفیق نازنینم
مامان آرشين
7 شهریور 92 12:41
واااااااي خدا جوراب شستنت هم عشقه مخصوصا با بيان پر مهر مامان فريبا هم كه معركه اي هست واسه خودش...


مرسی خاله ی عاشق مهربونم. مهربونیت رو عشقه خاله جون. و اینکه خوبی و خوب میبینی. ارشین عزیزم رو ببوس و سلام منو به زینب عزیز و آرتمیس گل هم برسون.
کاکل زری یا ناز پریییی
8 شهریور 92 10:00
ای جونممممممممم پرنسس خانوممممممممممم دستت طلاااااااا افرینننننن من که تو عمرم به این خوبی جوراب نشستم که هیچ چرکی توش نمونههههههه ماشاالله گل خالهههه


قربونتون خاله جون. شما لطف دارین. ماشالا به گل پسر کاکل زری تون
زهرا (مامان طه )
8 شهریور 92 15:35
گلم بروزم


مرسی عزیزم. میام حتما
الهه مامان یسنا
8 شهریور 92 18:47
ای جونم.چه تمیز شسته جیگر طلای عاشق کار آدم بزرگا!! توت فرنگی نازم اتاق جدیدت مبارکت باشه نفس


عاشقتیم خاله جون. میبینی تو رو خدا. از اونروز هم هی میگه بدین بشورم. آخه پرنسس رو چه به این کارا
خاله جون. اتاقم به همین خلوتیه که یه گوشه ش هست. ایشالا همه ی وسایلم رو میارم و کامل که شد عکسشو میدارم. میبوسمتون. یسنام رو ببوسین
مامان آینده یه فسقلی
8 شهریور 92 19:29
تبریک میگم بهتون مامانی، دیگه شما و ماشین لباسشویی راحت شدین

باریکلا به نیرواناییییییییییییی


قربون کلامت. آی گفتی. آخیییییییش
:x برای خاله ی عزیزم
ویدا
9 شهریور 92 10:52
یا من خیلی سر به هوا جوراب می شورم که جورابهامون انقد تمیز نمی شه یا این وروجک شیطون بلا حسابی جورابا رو چلونده که اگه گزینه آخر درست باشه من حسابی کم اوردم



اختیار داری خاله جون. واقعاً نمیدونم چیکار کرده بود که اونجوری پاک شده بودن. بعد از اونم چند بار شسته ولی نه به این تمیزی!
شما مهربونی و لطف داری خاله که به بجه م انگیزه میدی
مامان مهبد كوچولو
9 شهریور 92 11:05
سلام عروسك خوشگل من ! آفرين به تو كه كارت رو بي نقص انجام دادي و آفرين به مامان فريبا كه از كارت اينقدر با عشق تعريف كرد . عزيزكم خيلي شيريني و بلا . دلم ميخواسن مي بوسيدمت و محكم فشارت ميدم توي بغلم .............. مامان فريبا قربون دستت زحمتش با تو هر چي هم از دور بوسه بفرستم فشار دادن نيروانا توي بغلم از راه در محاله


سلام خاله ی عزیزم، ممنونم که با عشق خوندی. مامانم میگه چشم اطاعت میشه و ازتون یه خواهشی داره که شمام بیزحمت مهبد جونم رو حسابی ببوسین
مامان نیایش
11 شهریور 92 23:29
قربون اون انگشتای کوچولوت بشم که اینقدر چلونده این جورابارو نیایش اولین تجربه ی شستشوش توی روشور دستشویی شورتش بود !ببخشیدآره دیگه ولی حسابی ذوق زده شده بود که خودش داره این دفعه میشوره کاش براش نوشته بودم تجربه ی جالبی بود حس نیروانا جونم رو درک میکنم عسل جان


اتفاقاً نیروانام به نظرم پیشنهاد شورت داد، نمیدونم همون روز یا یه روز دیگه ولی من گفتم اول با جوراب شروع کنه. قربون اون دستای کوچولوی نیایشم برم من. قربون محبتت بشم من زهره جون
مامان نیایش
11 شهریور 92 23:38
راستی فریبا جون اومده بودم ازت راجع به اون حلقه ی گلی که برای نیروانا درست کرده بودی بپرسم که لوازمش رو از کجا میشه پیدا کرد همون گل ها ش رو بعد اینکه خوده گل ها مفتول داره یا نه ؟ممنون


عزیزم به نظرم خرازی ها دارن. من آماده از تیساگل گرفتم ولی الهه جون تجربه ی درست کردنش رو داره. من مدل گلهاش ر توی خرازیا دیده بودم که یه مفتول کوچولو دارن ولی یه مفتول پایه و کاغذ کشی برای پوشوندنش هم به نظرم لازم باشه. دارم نیایش رو با حلقه ی گل تصور میکنم. فداش
مامان نیایش
14 شهریور 92 13:00
سلام فریبا جونم خوبی نیروانا خوبه خوش باشید همیشه
آره راست میگی الهه ی عزیزم که برام قبلنا ایمیل کرده بود باید برم پیدا کنم ایمیل و عکس هاش رو دوباره
شکل درست کردنش رو فرستاده بود
ولی میدونی رفتم دنبالش توی خراز یها پیدا نکردم فقط یه جایی بود که شبیهش رو داشت که ازش پرسیدم گفت فقط باید سفارش بدید براتون درست کنم

اونم حلقه ی گل کامل نبود نیمه بود ولی این جوری که یادمه خودت درست کرده بودی یعنی تو عکس ها این طوری بود
باید برم دوباره نگاه کنم الهه جون هم برام توضیح داد ولی من لوازمش رو پیدا نمیکنم
نمیدونم شاید باید بیشتر بگردم تیسا گل نداره که نگاه کردم حلقه ی گل کامل نبود
مرسی


فدات عزیزم ما خوبیم. اطلاعات بیشتر رو برات اس زدم
لی لی
16 شهریور 92 15:55
چقدرکارای بچه های همسن مثل همدیگست عاشقشم.من لینک کردم شماروخوشحال میشم به وبلاگ آرشیداکه دقیقاهمسن دخملی شماست سربزنیدوباهم دوست بشیم


میبینی لی لی جان! خیلی بهمون محبت داری. منم با افتخار به جمع دوستای نیروانام میپیوندمتون. به امید دوستیهای بیشتر