نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

اول آبان به ياد تابستان

1391/8/1 8:26
نویسنده : مامان فريبا
7,448 بازدید
اشتراک گذاری

يه سري خاطره ي بجا مونده از تابستون هست كه نرسيدم به شرح كامل برات اينجا بذارم. عكسهاشون رو ميذارم يادگاري با يه اشاره ي كوچولو:

 


بهترین مهمانهای دنیا و دوست خوبی که حسابی باهاش اخت شدی، آرتین عزیز:

و این هم آخرین پنجشنبه ی تابستان در ارتفاعات لاشکار سرچشمه، روزی که بابایی تصمیم جدی گرفت که برای تفریح خونواده، شخصاً وقت بذاره و این خاطرات قشنگ رو برامون آفرید:

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (20)

lمامان زهرا دختر دوست داشتنی
1 آبان 91 9:50
عکس ها خودشون نشون دهنده یک تابستان زیبا بود امیدوارم پاییز زیبایی هم داشته باشید

قشنگ ميبيني عزيزم. شاد باشين
مامان نیایش
1 آبان 91 10:03
وای خدای من چه عکس های نازی پرنسس کوچولوی دوست داشتنی خیلی دوستت دارم ناز من
وای که این موهات چه قدر دلم رو میبره بگو این مامانی اسپند دود کنه صرفا برای موهات اول از همه قربونت بشم اینقدر ماهی لذت بردم از دیدنش
اول آبان هم مزه ای داره یاد تابستون کردن ممنون

قربون چشات عزيزم كه هر چي ازش به ما برسه نور و رحمته. موهاش كه ديگه خودت ميدوني اين قدي نيست ولي خب رو به اميده و از چشم من كه مامان خاله سوسكه ام بازم قشنگه. ممنون از محبتت گلم. آره ياد ايام هميشه لذتبخشه. مرسي از انرژي مثبتت. فدات
مامان نیایش
1 آبان 91 10:05
راستی نیایش هم عاشق رنگ انگشتیه یه بار شکل همین عکس دومی ات شده بود توی حمام ولی من نتونستم ازش عکس بگیرم ولی کلی کیف کردیم همیشه لبات خندون گل ناز و یکی یه دونه

اي قربونش برم من ! فكر نكنم بچه اي باشه كه رنگ انگشتي ببينه و نخواد اينجوري باهاش حال كنه. جاتون خالي همچين خودش رو رنگ مالي كرده بود كه خصوصاً نقطه اي از دستاش پيدا نبود. هنوز هم اين رنگ بازيا ادامه داره خاله.
براي شمام دنيا دنيا شادي و لبخند آرزو دارم
مامان ساينا
1 آبان 91 10:45
هميشه با ديدن عكس كلي كيف ميكنم مخصوصا عكس نيرواناي گل با اون لبخند و چهره خوشگلش

مرسي صالحه جونم، نگاهت خوشگله. راستي ان عكس دوتاييشون رو با اجازه ت از وبلاگ سايناجونم ورداشتم. يادم نيست كه خودم ازش داشتم يا نه ولي خب وبلاگ در دسترس تر بود عزيزم. فداتون.
الهه مامان یسنا
1 آبان 91 10:50
قربونت برم که عکسات نشون میده چقدر بهت خوش گذشته. همیشه شاد باشی گلم

مرسي خاله الهه ي عزيزم، اميدوارم با ديدن شما آبانمون هم شاد و طلايي بشه، مث تابستون
مامان نوژاجوني
1 آبان 91 11:18
خيلي ماهي عزيزم.ماماني خيلي باذوقي


قربون شما، كوچيكتونيم و دست بوس
مامان خورشيد
1 آبان 91 11:45
برا من عاشق تابستون ديدن اين عكس ها خيلي لذت داشت.ممنون

پيشكش نگاه قشنگت خاله ي گلم. دوسِتون داريم خاله ي خورشيديِ گرم
سارا مامان مايا
1 آبان 91 12:10
الهيييييييي فرشته كوچولو .هميشه خوش و شاد باشي خاله ..بوسسسسسسس


مرسي خاله ي عزيزم. شمام هميشه شاد باشين در كنار مايا جون، ببوسينش حسابييييييي
مامان مهبد كوچولو
1 آبان 91 13:04
اميدوارم در پاييزتان هم مثل تابستانتان زيبا و شاد باشيد

فداي مهربونيت و آمين به دعاي قشنگت براي همه ي همه
مامان آناهيتا
1 آبان 91 13:26
نيرواناي ناز من، تا تولد سه سالگيت راهي نمونده عزيز دلم. به گذشته كه نگاه مي كنم با خودم مي گم چه زود گذشت. چقدر بزرگ شدي و من به خودم مي بالم كه شاهد نزديك اين روزهايت بودم دختر پاييزي. الهي هميشه زندگيت مثل پاييز رنگي و مثل تابستان گرم گرم باشه و دلم برات يه ذره شده.

وقتي اينو ميشنوم دلم ميريزه، مث دم عيد، مث لحظه ي سال تحويل، مث هر وقت كه اتفاق مهمي قراره بيفته و من حس ميكنم هنوز آمادگيشو ندارم. از هيجان لبريز ميشم. خيلي زود گذشته زينبم. اشكم در اومد. ما دو تا مادر بهترين دوستاي دنيا خواهيم بود مگه نه! دختر بهار و پاييز، فرزندان آب و آتش! منم آرزو ميكنم پاييز رنگارنگي باشه براي همه مون.
خب بيايين پيشمون. بخدا مام دلتنگتونيم.
زینب(عمه آرتمیس)
1 آبان 91 13:30
سلام فریباجون,چه عکسای قشنگی گذاشتی.ماشاالله به این دخترناز.
ببوس نیروانای عزیزم رو

قشنگ ميبيني عزيزم. ماشالا به دل مهربونت. شمام آرتميس عزيز رو هزار تا ببوسين.
مامان آرشين
1 آبان 91 15:03
سلام. عكساي خيلي قشنگين.. فريبا جون چهر ه ي نيروانا بهم اين حسو ميده كه بايد يه دختري باشه كه از پس همه چيز بر مياد.. نميدونم شايد با خوندن يكي از پست ها اين حسو دارم!! اميدوارم دخترامون در عين حفظ ظرافت دخترونه ي خودشون قوي و قدرتمند و جسور بار بيان...

سلام عزيزم، نهايت تلاشم اينه كه اينجوري كه شما گفتين بار بياد. اميدوارم كه تلاش همه مون توي اين زمينه به نتيجه برسه. از نگاه و حس قشنگت ممنونم و انرژي مي گيرم. دختر نازنينت رو ببوس
مامان پارمیس
1 آبان 91 15:57
واااای چه عکسای نازی!! چه خانوم کوچولوی خوشگل و خوش لباسی آفرین به این مامان باسلیقه . خوش باشید

مرسي عزيزم. ناز هستين و ناز ميبينين. مرسي از اينكه هستي و از اين نگاه پرمهرت. ميبوسمت عزيزم
مامان سیدعلی
1 آبان 91 20:52
الهی عکسی که دستاشو پاهاشو لاک زده خیلی باحاله.


مرسي عزيزم،‌هنر و ذوق مفرط خواهرزاده ي عزيزم سميراست. قشنگ ميبيني. ببوس سيدعلي كوچولو رو
مامان بردیا
2 آبان 91 11:05
امیدوارم پاییزتون شادتر،دوست داشتنی تر و دلچسبتر باشه.روزهایی پاییزیت پر از رنگهای شاد نیروانای عزیزم

ممنون خاله جونم. روزهاي پاييزي شمام پر از رنگهاي تند و شاد باشه
زینب
2 آبان 91 14:43
فریبا جون خیلی عکسهای قشنگی بود خصوصا اون اولی روی صفحه اول همیشه به تفریح با خانواده خوش بگذره

ممنونم عزيزم. زيبابيني
مامان آندیا
4 آبان 91 22:48
به به چه عکسای خوشگلی هزارتا بوس برا نیرونای عزیزم

مرسي خاله جون، خيلي از ديدار دوباره تون خوشوقت شديم
سمی مامان امیرین
5 آبان 91 21:23
وای چه روزهای تابستونی و عکسهای زیبایی..
همیشه شاد باشین و به گردش.
جانم لگن دستشوئیشم با خودش برده دختری.

لطف داري خاله سميرا،
ميبيني اين اولين روزي بود كه ديگه پوشكش نكردم و با همه ي استرسمون زديم به كوه ولي لگن هم براي آرامش خاطر برديم. دختري خوب همكاري كرد. هي گفت جيش دارم و مام پياده شديم و آماده شديم ولي تا خود خونه جيش نكرد. فكر كن يه عالمه خربزه هم خورد و بعدشم تازه رفتيم شهربازي ولي جيش نكرد. كلي دلگرم شديم براي روز اول.
مرسي از توجهت خاله جون اينكه باعث شدي باز خاطره ي اون روز خوب برامون مرور بشه. ببوس اميرين گل رو
ستاره زمینی
8 آبان 91 11:20
عزیزم پاییز شادی رابرایتان ارزو میکنم .مثل همین تابستان زیبا .از عکساهم مشخصه که خوش گذشته انشالا همیشه به خوشی و تفریح گلم.
نیروانا جون خیلی خوش عکسی مثل خودت.

مرسي عزيزم، ايشالا براي شمام هميشه به شادي بگذره شما لطف دارين خاله
منا مامان الینا
20 آبان 91 9:42
ماشششششششششالا چه بزرگ شده این عروسک من الهی همیشه لبت خندون و تنت سالم باشه فرشته کوچولو
فریبا جون از طرف من بغلش کن و ببوسش و بهش بگو این بوس از طرف الیناس!

خدااااااي من بازم منا. به خدا تا اسمت رو اول نظرات ديدم بدو رفتم وبلاگت ببينم خبري از الينا شده كه .. يهو غرق بهشت شدم از خبر زيبات مناي عزيزم. لحظه ي باشكوهي بود خوندن خبري كه هميشه آرزوش رو داشتم. الهي تندرستي اليناي گلم جاودانه باشه. از فرط هيجان هيچي نميتونم بگم. جوجه طلايي ناز منو هم بغل كن و غرق بوسه ش كن كه تولد دوباره ش يه وبلاگستاني رو متولد كرد. جااااانم