نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

شعرهايي كه ميخواني

1390/6/27 10:29
نویسنده : مامان فريبا
5,281 بازدید
اشتراک گذاری

گنجيشكك اشي مشي، لب بوم ما نَشي ...

اين شعر رو از بابايي ياد گرفتي، تو مراسم گنجشك لالايي كه ظهرها براي خوابوندنت اجرا ميكنه و بايد يه فصلي در موردش بنويسم. جسته گريخته يادش گرفتي و ميخوني.

يه روز كه رفته بوديم خونه ي خاله افسانه و روي تختخوابهاشون ورجه وورجه ميكردي بهت گفتم" بايد مواظب باشن، نيفتي" كه تو دراومدي " ميافتي تو حوض نقاشي "

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

- عمو زنجيرباف

- بََََ له

- زنجير منو بافتي ؟

...

تو خونه ي خاله سهيلا با خاله سهيلا و خاله شهلا و سميرا و من و مبين دست در دست تو يه دايره درست كرديم و بياد بچگيامون اين شعر رو خونديم و چرخيديم و چرخيديم تا تو هم ياد بگيري. اما كاش كسي براي تو زنجيري نبافه رهاي من!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

الهه
27 شهریور 90 11:02
به خاطر حسن سلیقه اتون در انتخاب موسیقی تبریک میگم.قلم بسیار زیبایی دارین.
امیدوارم لحظه های زیباتری رو با دخترتون بسازید.


ممنونم الهه ي ناز، شما زيبا ميشنوين و ميخونين. خوشحال ميشم كه بهم انرژي مثبت ميدين. يسنا رو ببوسين حسابي
مامان حسین
27 شهریور 90 12:38



sahar
27 شهریور 90 14:35
دعا می کنم اگه قراره زنجیری نیروانا رو ببره فقط و فقط زنجیری عاشقانه باشه تو سالهایی که میفته تو حوض نقاشی زندگیش به رنگ خالص خوشبختی ...


واي سحري،‌كشته ي اين نكات ظريفتم. مرسي خاله جون
نازنین نرگس نفس مامان
7 مهر 90 1:45
چه زیبا و کودکانه بازی کردن خاله ها و مامان با شما


كودكي كردن بعضي وقتا خيلي باحاله خاله جون
مامان وانیا
9 مهر 90 10:42
یه بوس گنده واسه دختر شیرین زبون


مرسي، وانياجون رو ببوسين خاله