نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

ده سالگیت مبارک شهرزاد قصه گو!

1392/3/1 8:07
نویسنده : مامان فريبا
6,373 بازدید
اشتراک گذاری

توی جشن تولد امروزت حضور فیزیکی نداریم، چون بُعد فیزیکی همیشه مشمول فاصله ست ولی دلمون همونجاست، فرهنگسرای ارسباران، پایتخت. قربون بُعد مجازی بشم که هر جا دلش بخواد در دم میره.

شهرزادجونم! مرسی که دم دمای تولدت و توی اون اردیبهشت خوشگلی که تموم شد تو به ما بهترین کادوهای تولدت رو دادی. همیشه رنگین باشی و پرتیراژ و صدالبته پرمطلب!


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان بردیا
1 خرداد 92 9:27
فدات شم که چهرت مطبوعاتی شده. یه امضاء بده لطفا.


قربونتون خاله مهدخت عزیزم. میبوسمتون. امضای من گوشه ی قلبتون. بردیا رو ببوسین
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
1 خرداد 92 9:32
اگه زودتر خبر دار شده بودم، شاااااااااااید می رفتم جشن.

این نیرواناست ...



خب مطالب کنار عکس هم تایپ می کردین واسمون. مـُـردم بابا از فوضولی ...

اِ ...


عزیزم کاش زودتر خبر میدادم، چه بی حواسم من
مامانی، این یه پستیه که در مورد شهرزاد توی وبلاگ نیروانا گذاشته بودم که عیناً چاپ شده. پایینشم اتاق نیرواناست اولی از بالا سمت راست. اونم توی مسابقه ی طراحی اتاق کودک شرکت کرده که هنوز نتایجش مشخص نشده. ببخش که توضیح نداده بودم. میبوسمت
نیایش
1 خرداد 92 13:19
ای جانم . باز عقب مانده بودم دورزدم و لذت بردم . شاد باشید بانو


قربون خاله ی مهربونم. نگاهتون نوربارون
مامان نیایش
1 خرداد 92 14:59
به به میبینم که نیروانا خوشگله با اتاق نازش هر دو رفتن تو مجله عزیزمی نیروانا خیلی خوبه فریبا جون که نوشته ی قشنگت راجع به شهر زاد چاپ شده مبارکتون باشه این هدیه ی تولد خاص منم همون آرزوی تو رو دارم برا ی شهرزاد عزیز
همیشه رنگین باشه و پرتیراژ و صدالبته پرمطلب! و پر خواننده


مرسی خاله زهره ی عزیزم. خیلی دوسِتون دارم. بوس بوس
عمو حمید
1 خرداد 92 15:04
سلااااااام من از اون مجله ها که عکس مموش و اتاقشو چاپ کرده می خوام گفته باشم نگی نگفتی


قربون عموی عزیزم برم من، ای به چشم. مجله چه قابل داره. خودمون سرتون هوار میشیم :x
الهه مامان یسنا
1 خرداد 92 18:32
مبارک باشه عزیزم.. چاپ شدن مطلبت رو میگم .تولد شهرزاد هم مبارک که الان 3 ساله باهاش زندگی میکنم .این ماه هنوزشهرزاد به دستم نرسیده دیگه باید برم تو فکر گرفتن اشتراک


مرسی الهه جونم. من دوستی با شهرزاد رو مدیون توام دوست خوبم. آره به نظرم اشتراک بگیری بهتره. دوستیتون و دوستیمون تا ابد پایدار :x
مامان ترمه
2 خرداد 92 0:22
تبریک میگم عزیزم
اینقدر هنرمند و فعال و پرنگ و مهمتر از همه
بی ادعا
نبروانا جون قدر خودت و این پدر و مادر عزیز و هنرمندت رو بدان
بی نظیرید وهمیشه مثال شما و وبلاگتون رو میزنم که پر بار و پر ثمرید و چقدر افتاده و بی ادعا


بعضی وبلاگها رو میخونم جوش میارم..
به خدا طرف نه به دسته میبره و نه به چاقو
اونوقت یک کار کوچیکش رو تو بوق میکنه و هزار تا کامنت : "الهی فدای اینهمه تلاش تو مامان فلان و بهمان بشم" براش میاد



ممنونم هاله ی عزیزم، اختیار داری دوست خوبم. حقیقتاً حس میکنم کارامون آنچنان کاری نیست توی دنیای هزار مشغله و هزار جور امکانات امروز. فقط دوست دارم یادگاری بشه براش. خب همه دارن سعی میکنن یه جوری یه کاری برای خودشون و جگرگوشه هاشون بکنن. همه ش قابل تحسینه. هر کی به قدر وسع و بضاعت و ظرف خودش. خدا کنه همه مون در جهت درست گام برداریم و درست.
بازم از اینهمه لطفی که بهمون داری سپاسگزارتم نازنین

محمد
2 خرداد 92 11:22
ولادت حضرت علی (ع) بر مردان خانواده تان مبارک باد

خیلی خیلی ممنونم.
برای ما هم مبارک بود تازه
مامان نیایش
2 خرداد 92 12:09
عیدتون مبارک روز پدر رو هم به بابای مهربون و نمونه ی نیروانا جونم تبریک میگم


مرسی زهره ی عزیزم. برای شمام حتماً مبارک و فرخنده بوده. شاد باشین همیشه زیر سایه ی خدا و بابامهدی مهربون
مامان اینده یه فسقلی
3 خرداد 92 3:40
قربون حواس جمع خودم برم من

هی تو دلم میگم: یعنی چی؟! این عکس دومی واسه چیه؟!

نگو اتاق نیروانا جونه.

خداییش تکه، هم اتاقش، هم خودش، هم مامانش

دوستتون میدارم


عزیزم دلم تو تکی و منحصر بفرد که همیشه شرمنده ی محبتتیم. بوس هزار تا
ღ تـــــــــــک خاله کوثر جونی ღ
5 خرداد 92 9:40


اون قلب ِ کنار اسم وبلاگت هم مبارک ...

اون بالای بالا رو میگما


مرسی عزیزم ولی من وقتی توی پنل هستم فقط قلبه بالا هست. وقتی وبلاگ بازه قلبه نیست که! در هر صورت مرسی که میبینی و بهمون تبریک میگی عزیز مهربون
الهه مامان یسنا
5 خرداد 92 14:20
عزیزم یه سری بهمون بزن

ای به چشم. هورا به خودم که اول شدم
مامی امیرین
5 خرداد 92 18:10
منم به سهم خودم تبریک میگم و میگم ای کاش میشد میرفتم..ای کاش میشد شما میومدید و یک روز شاد رو در کنار هم داشتیم.
منم این مجله رو دارم و عکس نیروانا جون و دیدم کلی خوشحال شدم..راستی عکس پسرامم تو صفحه عکسخندش چاپ شده!!!


آره فرصت خوبی بود و نشد که طلاییش کنیم. ایشالا اون روز قشنگ فر میرسه و ما شاهزاده های شماها رو میبینیم. ببوسشون عزیزم. قربونشون برم من که کلاً شهرزادی و مطبوعاتین. جااااانم
مهری ولیان
7 خرداد 92 11:35
اجازه!!!!!!!!!!!!! منم مجله می خواااااااااااااااااااااااااام ....اگه ندی میرم از عمو حمید می گیرم......
چقدر بزرگ شده دخترمون ...... الهی همیشه تندرست و شاد باشه زیر سایه ی مامان بابا ی مهربونش.....


ای قربون شما برم من مهری خانوم عزیزم، مجله چه قابل داره، خودش رو تقدیم میکنم دربست
به روی چشمم. افتخاریه واسمون نگاه پرمهر شما خاله جون.
این یعنی خیلی وقته همدیگه رو ندیدیم نه! کاش زودی به هم برسیم باز. مرسی از دعای قشنگتون. به همه سلام برسونین
مامان مهبد كوچولو
8 خرداد 92 9:18
سلام به نيروانا گلي و مامان مهربونش ، ايشالله كه نيروانا هميشه برنده باشه ، راستي عزيزم يه سوال ؟؟
توي عكساي اتاق نيروانا كه قبلا ً گذاشته بودي يه چيزايي شبيه سبزه لبه هاي پايين ديوار اتاقش رو پوشونده بود ، اونا جنسشون چي بود ؟ آخه مشغول اسباب كشي هستيم و اتاق مهبد رو دارم تغيير دكوراسيون ميدم از اونا خيلي خوشم اومده بود . ممنون دوست خوبم .

مرسی عزیدلم لطف داری. ایشالا به دعای شما برنده بشه.
چمن مصنوعی عزیزم به سلامتی و دل خوش اسباب کشی کنین الهی