تولد خواهر برادرانه
درسته که تولدت رو حسابی توی مهد جشن گرفتیم و خوش بودیم اما نمیشد که یک سالگی داداش اهورا بدون هیچ جشنی برگزار بشه، میشد!؟
این بود که یه جشن تولد خواهر برادرانه هم خونه ی پدری و با حضور همه ی خاندان آقاجون (روحش شاد) برگزار کردیم. دوست داشتم جشنتون شب یلدا باشه ولی خب چون همه اون شب نمیتونستن حضور داشته باشن انداختیمش شب تولد پیامبر با این متن دعوت:
" برای فرزندان پاییزی مان در ابتدای چله ی سپید زمستان،جشنی به سبزی بهار و سرخی تابستان برپامیداریم، به فرخندگی میلاد مسیح و محمد (ص).
شما هم دعوتید که شادمانی مان را دوچندان سازید.
وعده ی ما، دوشنبه 7 دی ماه 94، از ساعت 6، خانه ی پدری"
با وجود محدود بودن فرصتام و بسته بودن دستم برای انجام خیلی از کارایی که سالهای پیش انجام میدادم بازم جشن خیلی خوبی از کار دراومد و حس میکنم به همه خوش گذشت.
خدا رو شکر کارناوال تولدهای امسالت هم به خوبی و خوشی به سرمنزل مقصود رسید. الهی که هر لحظه در حال نو شدن باشی دخترک پراحساسم.