آمادگی با مهرآیین
بی هیچ شکی آخرین سال نوپایی تو رو هم مهدکودک مهرآیین ثبت نام کردم تا حسابی پا بگیری نهال رو به رشد و زیبایم.
از یه هفته پیش همه چی رو چک میکردم که روز ثبت نامت که اول اردیبهشت بود چیزی کم نباشه و خدا رو شکر انگار نفر اول یا دومی بودی که باز هم به مهرآیین وفادار موندی. تازه تابستونم باز میری مهد. یه روز مونده به ثبت نامت که با بابا و اهورا اومدیم مهد دنبالت دیدم که مادرای دوستات در حال گفتگو در مورد دوره ی پیش دبستانی بچه هاشونن و اینکه کلی در مورد مدرسه های موجود تحقیق کردن و چه و چه...
من اما باز هم ترجیحم اینه که هنوز کودکی کنی و محیط پر از شادی و سرزندگی مهد رو برات انتخاب کردم, و ایمان دارم همه ی اونی که برای رشدت لازمه رو بهت آموزش میدن جوری که نه تو سختت بشه و حس کنی داری تحت آموزش قرار میگیری نه ما. و با توشه ای انبوه و پر از انرژی راهی دبستان خواهی شد.
انگار شکوه آغاز مدرسه با کلاس اول رو بیشتر می پسندم.
دهم اردیبهشت همراه بابا و اهورا اومدیم مهد تا دور دوم آموزشهایی که کسب کردی رو مرور کنیم و نتایج ارزیابی مهارتهای تو رو ببینیم.
بهت افتخار میکنم که توی همه ی ابعاد عالی بودی. تعریف و تحسین مربیات رو که میشنیدم کلی ذوق میکردم و البته یه کمم از خودم خجالت میکشیدم که با کاستی های خودم گاهی باعث بروز رفتارای نه چندان زیبای تو توی خونه میشم.
امیدوارم روزی که این نوشته ها رو میخونی اگه بودم, پیش تو سربلند باشم از تصمیمایی که برات گرفته م.