تصويرها مي گويند - نيروانا در ابيانه
وقتي ابيانه رسيديم كه هم گرم بود و هم ما خيلي خسته. اونجا هم كه به يمن قدوم مبارك گاز شهري تمام كوچه هاش رو كانال كنده بودن، با اون گرما و اون شيب زياد و نيرواناي توي بغل، راه رفتن خيلي مشكلتر مي شد. زياد نمونديم و كلاً حال نكرديم. فقط يه چند تا عكس گرفتيم كه يادمون باشه چه شكلي بود تا بعدنا سر يه فرصت مناسب قبراق و سرحال بريم دوباره ببينيمش. عكس اين خانوم مهربون هم كه در مغازه شو با روي گشاده برومون باز كرد و اجازه داد نيروانا دامن محلي ابيانه رو (خودشون بهش ميگن شلوار) بپوشه و عكس بگيره به خودش و خونواده ش تقديم ميكنم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی