نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

همایش اولین کاردستی های تو

1392/5/9 17:10
نویسنده : مامان فريبا
7,760 بازدید
اشتراک گذاری

با سپاس از مهرآیین عزیز، اولین دست ساخته های تو رو اینجا یادگار میکنم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مامان ریحانه جون
9 مرداد 92 18:48
سلام... خیلی قشنگن کاردستی هات عزیزم... چقدر جالب نیروانای عزیز همسن ریحانه من هست یعنی متولد آبان 88.... دوست دارم با اجازه وبتون رو لینک کنم تا با هم دوستای خوبی بمونیم...



سلام عزیزم. چه زیبا. خیلی خوشحالم از داشتن دوست خوبی مث شما و دختر گلش که همسن دخترمه. افتخار دادین. منم با افتخار به دوستامون می پیوندمتون. به امید دوستیهای بیشتر

مامان ریحانه جون
9 مرداد 92 18:49
سلام.. عبادتتون قبول...
ریحانه من در جشنواره نی نی شکمو شرکت کرده کد ریحانه 845 هست لطف بزرگی میکنی اگه کد 845 رو به شماره 20008080200 اس ام اس کنی واقعا ممنونت میشم
اگه بتونید کد 845 رو با چند تا خط موبایل متفاوت به شماره ی داده شده ارسال کنید که نورالانور میشه و واقعا شرمنده میکنید
اگه لطف کردی و رای دادی بهم خبر بدی ممنون میشم هم برای اینکه از لطف و مهربونیت تشکر کنم هم برای اینکه تعداد آرا رو داشته باشم


پیشاپیش از لطفت واقعا ممنونم


اگه خواستی عکس جشنواره ای ریحانه رو ببینی زحمت بکش و یه سر بیا وب ریحانه , عکس جشنواره ایش رو گذاشتم
مرسی از لطفت
دوست خوبم ارسال کد 845 به شماره 20008080200یادت نره ها ریحانه روی رای های شما دوستای گل خیلی خیلـــــــــــــــی حساب کرده....
خیلی خیلی خیلی ممنونت میشم به نی نی من رای بدی
امیدوارم بتونم یه روزی یه جایی تویه دلخوشی هاتون جبران کنم
موفق و پیروز باشی


سلام، ممنونم عزیزم.
با کمال شرمندگی باید بگم من چوب خط پیامم پر شده. قرار بود به باباحامد بگم که یادم رفت. اگه هنوز مهلت باشه امروز ازش بخوام رأی بده. دو تا دوست نازنین دیگه هم هستن که اینجوری سه تا رأی رو یه جا بفرسته. خدا کنه یادم بمونه عزیزم

مهسا مامان نورا
9 مرداد 92 19:57
عزیزمی خاله خیلی قشنگ بودن


چشات قشنگ میبینه خاله جون
مامان آرشين
10 مرداد 92 10:39
افرين نيروانااميدوارم دستاي ظريف و كوچولوي دخترامون در اينده كاراي بزرگ انجام بدن


مرسی خاله فرناز عزیزم، ایشالللللللللا
مامان یسنا
10 مرداد 92 14:23
آفرین به هنرمند کوچک کرمانی من


هزار آفرین به محبت خاله ی عزیزم
عمو حمید
10 مرداد 92 15:51
الهی قربون دخمل هنرمندمون بشم به به به کلی کیف کردم


سلااااااام عموجونم، قربون شما برم من. مرسی مرسی. به خاله رؤیام سلام برسون حسااااابی
مامان مهبد كوچولو
12 مرداد 92 8:35
آفرين به اين هنرمند كوچولو چه همايش ِ خوبي بود . نيروانا يه سيخ جوجه كباب هم واسه خاله درست ميكني آخه خيلي گشنمه ..... مي بوسمتون


قربونت خاله جون، ای به چشم! جوجه کباب چه قابلی داره! فقط میترسم اگه اینا رو بخوری راه گلوت مسدود شه کلاً هیچی دیگه نتونی بخوری همینجوری با چشات قورتشون بده! قربونتون
مامان زری
12 مرداد 92 12:08
خواهش خواهش سلام خاله جون من دوست دارم تو مسابقه نی نی شکمو برنده بشم،میشه بهم رای بدین.کد 726 به 20008080200 اس بزنید لطفا راستی به وب من هم سر بزنید اگه دوست ذاشتید با هم دوست بشیم برام یه نظر بزارید.بازم ممنون


سلام عزیزم. خیلی خیلی متأسفم که من چوب خطم پر شده. ایشالا برنده باشی
زینب
13 مرداد 92 17:20
مبارکه اولین دست سازهای نیروانا... فکر کنم فریبا جون از مهد خیلی راضی هستی؟ موفق و موید باشین


مرسی عزیزم. اگه بگم غصه م شده که فردا ترم تابستونیش تموم میشه و من بیش از نیروانا نگران و غصه دارم باورت میشه!!؟ آره خداییش سر ذوق اومدن نیروانا منم سر ذوق آورده. حس میکنم خوبه. مرسی از دعات عزیزم. برای تو و دیانای گلم هم آرزوی موفقیت دارم
مامان آناهيتا
14 مرداد 92 14:36
قربون اين دستاي كوچولوي ناز كه اينقدر هنرمندانه، هنري به اين زيبايي پديد آورده. فداي تو خاله كه دلم برات يه ذره شده.


قربون نگاهت خاله زینب عزیزم. بیا خونه مون تو رو خدا
مامان نیایش
15 مرداد 92 12:53
آفرین دخمل خلاق و باهوش موفق باشی گلم کارای سفال نیایش رو آورده بودم خونه عکس بگیرم نمیدونم چی شد که وقت یاز تو کیفم در آوردم دیدم شکسته آفرین به تو جیگر


مرسی خاله جون عزیزم. خب کاراش رو نمیشه بچسبونین به هم؟ آره خب گِل، آدم رو گول میزنه وقتی خشک میشه آدم فکر میکنه مث سفال سفته، غافل از اینکه تا توی کوره نره سفت و محکم نمیشه و شکننده میمونه. درست مث آدما مگه نه!؟ گِلهای ما رو خدا فرستاده توی کوره ی دنیا سفت و محکم شیم برگردیم پیشش
مامان برديا
15 مرداد 92 13:45
هميشه اولينها يه جورايي به ياد موندني ترن
اولين دست ساخته هات مبارك پرنسسم



مث اولین لحظه ی دیدارمون مگه نه مهدختم. خیلی میبوسمت خاله جون، دلم براتون تنگه. مرسی از حس قشنگتون که برای کاردستیام یادگار کردین. بردیاجون رو حسابی ببوسین
مامان ثمین
16 مرداد 92 5:20
وای خاله جون خیلی قشنگن
آفرین


چشاتون قشنگ میبینه خاله. مرسی
مامان مریم
16 مرداد 92 15:53



عاشق احساستم مریم گلی