نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

کیستی؟ شبیه چیستی؟

1392/4/30 7:29
نویسنده : مامان فريبا
8,576 بازدید
اشتراک گذاری

پیرو درگیر شدن ذهن جستجوگرت با جنس هر چیز که از پروژه ی اسباب بازیِ مهد سرچشمه گرفته، یه شب که از دوچرخه سواری برمی گشتیم خونه و توی عالَم خودت بلند بلند شعر میخوندی و رکاب میزدی یهو دراومدی که:

مامان خدا از جنس چیه؟

و من ناخودآگاه و بی درنگ گفتم: از جنس نور!

ساکت شدی و دیگه ادامه ندادی، نمیدونم قانع شدی یا بازم فرصت میخواستی که تحلیل کنی. در هر صورت حس کردم این بهترین جوابی بود که میتونستم اون لحظه بهت بدم. خیلی دستپاچه شدم از این سؤالت خداجوی کوچک!

و عجیب دلمشغولی اینروزات هنوز هم خدا و خدا و خداست فرشته کوچولوی من! 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

مامان نیایش
30 تیر 92 12:21
خدا ، نوری که در دل خانه دارد
...
ای من به فدای اون ذهن جستجو گرت نیروانا
خب واقعا هم ذهن هر کس رو درگیر میکنه جنس خدا !؟
همه لحظه ها تون پر از نور خدایی


فدای مهربونیت خاله زهره. لحظه های شما هم سراسر نور
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
30 تیر 92 14:52
عزززیزم...


قررررربونت
محبوبه مامان الینا
31 تیر 92 8:40
ای جان


فدات مهربون
مامان خورشيد
31 تیر 92 10:12
جواب جالبي بود و جالب تر سوال نيروانا.
نمي دونم هميشه از اينكه بچه هاي خيلي كوچيك درگير مسائل ماورايي و متافيزيك بشن دلشوره مي گيرم.
به عنوان يه نظر: باهاش صحبت كن، نكنه ذهنشو خيلي درگيرو پريشون كنه و باعث بشه برا خودش يه چيز عجيب و غريب بسازه.


منم نگران همینم عزیزم. آخه همه ش هم میپرسه خدا خیلی بزرگه؟ چقد ربزرگه و ... و واقعاً من سختمه جواب قانع کننده ای بهش بدم. مرسی از نظر بسیار خوبت. حتماً حتماً اینکار رو میکنم.
خورشیدم رو ببوس
مامان آرشين
31 تیر 92 11:52



مامان احسان
31 تیر 92 14:43
سلام گلم ممنون که به ما سر زدید شما چه به ما سر بزنید چه نزنید عزیزید و جاتون محفوظ .نیروانای نازمو ببوس


سلام معصومه جونم، بس که بزرگواری دوستم. جای شمام همیشه توی دل ما محفوظه، اگرچه کم سراغت بیام و کمرنگ بشم گاهی. خیلی دوسِتون دارم عزیزای من
الناز مامان بنیا
31 تیر 92 15:49
مثل همیشه زیبا


مثل الناز و بنیا
مامان ساینا و سبا
31 تیر 92 21:53
سلام دختر جستجوگر و کنجکاو...خیلی سخته جواب دادن به این سوالات بچه ها...من که همیشه سعی می کنم خیلی کوتاه جواب بدم ولی بعدش ذهنش را به یه سمت دیگه می کشونم تا بیشتر سوال نکنه واقعا سخته


سلااااااااام صالحه ی گلم که حالا دوستاره شده اسمت! فدای جفت دخترای نازت بشم من
خیلی خوش امدی مامان بانو!
با نظرت موافقم. برای همین بود که منم چیزی در ادامه نگفتم و امیدوارم ذهنش اونموقع درگیر نشده باشه. فدات. ببوس گلدونه ها رو. نمیدونی نیروانا همچنان اسم دخترش سایناست. فکر کنم ساینای گلم تأثیر زیادی توی روحش داشه. خدا حفظش کنه
مامان شايان و پرنيا
1 مرداد 92 10:48
زنده ياشه دختر ناز

دوست خوبم دخملم تو فستيوال زيباترين كودك ايراني شركت كرده
اگه ممكنه تو وبلاگ عكسش رو ببين و اگه خوشت اومد بهش راي بده

مرسي


قربونت دوستم.
به دختر گلت رأی دادم. از آشناییتن خوشوقتم. پاینده باشین
مامان شايان و پرنيا
1 مرداد 92 13:11
ممنونم دوست خوبم بووووس


قربونت
مامان برديا
1 مرداد 92 13:17
عزيزم
فقط خدا ميدونه تو اون ذهن خلاقت چند تا سوال اين جنسي خونه كرده.خدا قوت فريبا جون. احساس ميكنم راه درازي پيش رو داري با اين سوالهاي پرنسس خانم


فدات.
میبینی تو رو خدا عزیزم! همیشه باید یه هولی داشته باشم در قبال این سؤالای به قول مامان خورشید ماورایی و متافیزیکیِ پرنسس خانوم. نمیخوام هیچی رو بهش القا کنم. دل خودم رو بهش میگم ولی میخوام اون خودش با دل خودش برسه و نه تحت تأثیر من. برام دعا کن. برات روزی که بردیام به این مرحله برسه دعا میکنم
مهسا مامان نورا
1 مرداد 92 13:27
فدات شم کوچولوی ناز و خدا دوست نیروانا خاله هم جنس نوری فدات شم


فدای مهربونیت مامان نورا، الهه ی نور!
مامان امیرحسین و کوثر جونی
1 مرداد 92 13:37
سلام.واقعا جالب بود.چه سوالهایی بچه ها می کنند همیشه باید پر باشی از جوابهایی که هم خودتو قانع کنه و هم بچه هایی که هر چی جواب بدی بازم پر از سوال هستند.


سلام عزیزم. دقیقاً همینطوره که میگی و هر چی هم فکر کنی پر از جوابی بازم غافلگیرت میکنن
الهه مامان یسنا
1 مرداد 92 14:19
ای جانمممممممممممممممممممممم
چه سوالی و چه جوابی به به!! آفرین به دختر کاوشگرمون و آفرین به مامان مهربونش


قربونت الهه جونم. مرسی از تشویقت. دلگرم شدم. ولی همه ش با خودم میگم نیروانا از یه موجودی که همه بهش میگن بزرگه، خیلی بزرگ و جنسش هم نوره چه تصویری میتونه داشته باشه. اون بزرگی رو الان فقط به ابعاد میدونه. ذهن منم درگیره که ببینم چی توی سرش میگذره
مامان طه
2 مرداد 92 8:27
ای جانم


مامان آناهیتا
9 مرداد 92 14:28
کنجکاو کوچولوی من, رسیده از طرف خدای من, عاشقتم به اندازه وسعت کنجکاویت.


کوچیکتم خاله جون! مام عاشقتونیم