نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

اِرم و عِطر رُزهای بهشتی

1392/2/29 10:16
نویسنده : مامان فريبا
10,195 بازدید
اشتراک گذاری

ظهر جمعه به دعوت زیبای مهدختم رفتیم باغ ارم. همه ی دوستان و آشنایان که خبر سفرمون رو شنیده بودن، برام بوی بهارنارنج و لذت اونو متصور بودن ولی بهارنارنجها میوه شده بود و بجاش من شمیم گلهای رُز رو اونجا برای اولین بار توی فضا بوییدم. غیرقابل وصفه که توی هوایی قرار بگیری که وزش نسیم، بوی رُز رو به مشامت برسونه. کاش میشد عکسا عطر و بوی لحظه رو هم ثبت میکردن، مگه نه زیباترین گل رُز من!؟ فکر کن در دم بارونی هم بگیره و دیگه سرمستت کنه.

اون روز تو و بردیا و حسام عزیز خیلی بازی کردین و توی بهشت ارم مث حور و پری میگشتین. بهشت، آخه چی بیشتر از این میتونه داشته باشه؟

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

ویدا
29 اردیبهشت 92 10:58
هوای بهاریِ شیرازم آرزوست!


عزیزم، خدا قسمتت کنه، جاتون خالی واقعا!
صبا
29 اردیبهشت 92 11:00
وای چه عکس های قشنگی ¡¡¡¡ بازم نیروانای خوشملم اون بارونی خوشگلشو که ادمو مجذوب خوش می کنه پوشیده ¿¡ من عاشق اون بارونیشم ¡¡ با اون چتر قشنگش . عجب گل های خوشگلی ¡¡ خودتون گلی خاله جون ....¡ اولین نفرم ¿¡


قربونت صبای من! مرسی از احساسات قشنگت گلم. اول و دوم که فرقی نداره فدای محبتت. منم عاشق لطف و صفای توام عزیزم. بنفشه ی زیبای بهاری
مامان یه فسقِلی (تک خاله کوثر جونی)
29 اردیبهشت 92 12:55


نوزده تا عکس گذاشتین، من هم نوزده تا قلب گذاشتم ...

خییییییلی عکس های قشنگی شدن ...

دست ِ گلت درد نکنه فریبا جون ...




تو خود نمره ی بیستی عزیزم. چشات قشنگه ممنونتم
mahsa
29 اردیبهشت 92 14:34
سلام فريبا جونم.عزيزم دلم واسه نيروانا كوچمولو تنگيد.قربونتون برم من!!!


سلام دوست عزیزم. مرسی نازنین، آدرس نذاشتی؟
مامان خورشيد
29 اردیبهشت 92 14:37
چقدر دلم خواست. شما هم كه دونه دونه رو مي كني و ما هم هي دلمون ضعف ميره. يعني اون عكس آخريه آدمو ديوونه مي كنه.


کاش یه هوای اینطوری رو اونجا باشی ببینی تازه عکسا هیچی رو نمیتونن بیان کنن واقعاً. از نظر مهرت ممنونم نازنینم. ببوس خورشیدم رو که ارم به نورش واقعاً محتاجه.
مهری ولیان
29 اردیبهشت 92 14:57
فریباجان عزیزم را هزاران بار درود ......
من مطمئنم بودن با تو بهترین لحظاتم خواهد بود ...................با تو می دوم و از تو سرشار می شوم و چه دنیایی است آن لحظه ی رویایی ......کلوتا را از همین الان با جان و دل با تو می بینم ........ ممنون از دعوتت نازنین دوست شاعرم.....




مهری خانوم عزیزم درود بیکران،
بیصبرانه منتظر اون روزم، اون لحظه های رویایی...
کلوتا و موج موج بانوی دریایی. شاعری وجود شماست بانو! کوچیکتونم

مهری ولیان
29 اردیبهشت 92 15:07
به به!! به به !!!به به!!! و باز هم به به !!!......
خوش بگذره فریباجان .....من یک سال شیراز زندگی کردم اونم 28 سال پیش ......فوق العاده ست فریباجان.....
باغ ارم واقعا فردوس برینی ست در نوع خود ......
" خوشا شیراز و وضع بی مثالش
خداوندا نگهدار از زوالش"
همیشه به سفر و شادی...
لطفا شمال را هم در لیست بگذار ......یادت نره عزیزم..


اون به به های شما رو با اون لحن و تُن صدای قشنگتون با تمام وجود گرفتم. نوش جونتون اون یه سال زیبا که توی این بهشت به برکت عمرتون افزودین. و خوش بحالتون که الانم توی بهشت شمال ساکنین. فردوس ارزانی شما هر لحظه. ممنونتونم و اگه بدونین که دلم چقدر پر میکشه بسوی دیدارتون
الهه مامان یسنا
29 اردیبهشت 92 15:38
سرمست شدیم از عطر و حال و هوای این عکسها... شیراز رو فقط باید اردیبهشت لمسش کنی و بس...بی نظیره..

جات خیلی خالی الهه ی منو ایشالا حظش نصیبت بشه ای تجسم کننده ی زیبای زیباییها
مامان نیایش
29 اردیبهشت 92 19:16
واااااااااااااااااااااای خدا چه خوشگله این گل ها
به قول نیایش چه بوی عاشقانه ای دایه !!!
امروز داشت یه گل رو بو میکرد - از وقتی دکتر بهش گفته نباید زیاد گل بو کنی - علاقه اش به گل بو کردن چند برابر شده انگار!میگفت مامان بیا ببین چه بوی عاشقانه ای دایه!
خیلی زیبا بود عکس ها میشد عطرش رو هم حس کرد و باهاتون تو اون فضا بین اون گلا قدم زد از بس عکس ها زیبا بود و زنده ممنون از این پست زیباقربون نیروانام با اون کاپشن قورباغه ایش

قربون بوی عاشقانه ی نیایشم بشم من! ای فدای این احساسات قشنگش
اختیار داری زهره جونم، شما با نگاه زنده ی خودت نگاهشون کردی، طراوت میبینی. ممنونم از اون نگاه قشنگت که همون خیسی خاصش رو از همینجا حس میکنم. جات خالی گل خانوم میون اون گلستون رویایی
اون کاج رو میبینی! باباحامد وقتی دیدش گفت اولین کاجیه که میبینم حس داره توش، حرف داره یه عالمه. وای که چه راست میگفت، حرف میزد باهات اون سبز فسفریش. جات خالی باز خدا قسمتت کنه
مامان تسنيم سادات
30 اردیبهشت 92 0:22
چقدر قشنگ...
منم عاشق رز ...
به به واقعا لذت بردم چه طبيعتى
در طبيعت خدا بايد بود و لذت برد. هر فصلى و هر ماهى يه زيبايى خاصى داره ولى به نظرم ارديبهشت علاوه بر زيبايى خاص، بوى خاصى هم داره
همه جا بوى عطر گل پيچيده ست، همراه با بوى نم بارون .
از ديدن عكساتون حسابى كيف كردم
ممنونم ازتون

آره دوست گلم، همه ی روزا و فصلای خدا قشنگن. اما بعضی قشنگیا واضح ترن و دنبالت میان، بعضیا رو تو باید دنبالشون بگردی. دومین ماه بهار به نظرم ماهیه که اصلاً نیازی نداری دنبال زیباییاش بگردی، همینجور خودش رو فریاد میزنه.
بوی مهر تو از عطر گلای رز هم روحنواز تره. ممنونم از همراهیت عزیزم
مامان آرشين
30 اردیبهشت 92 10:06
واي از نوشته هات كه فضا رو كاملا محسوس ميكنه


کوچیکتم عزیزم، تو قشنگ میخونی و بالهای خیالت بازه. مرسی که هستی همیشه. آرشینم رو ببوس
مامان پارمیس
30 اردیبهشت 92 17:08
ای وای فریبا جون دلم حسابی براتون تنگ شد. چه عکسای زیبا و گویایی! فدای دختر زیبا با اون بارونی قورباغه ای. هر چی تماشاتون میکنم سیر نمیشم. تو بهترین فصل خدا، با حضورتون شیراز رو زیباتر کردین.


عزیزم وحیده جون، نظر لطفته مهربون. نگاه تو قشنگه، شرمنده م نکن. ما غرق صفای دوستان و شیراز شدیم. یادش بخیر. با شما ایشالا ببوس پارمیسم رو
مامان بردیا
31 اردیبهشت 92 8:12
چند روز بعد از اون صبح اردیبهشتی قشنگ باز هم خدا قسمت کرد و رفتیم ارم. همه مسیری رو که با هم رفته بودیم دوباره قدم زدم. انگار دنبال رد پاتون بودم. مخصوصا اونجایی که آقا حامد دوربین رو روی زمین تنظیم کرد برای عکس دسته جمعی دیگه نتونستم جلو برم چند دقیقه نشستم و....
ببوس پرنسسمو که یه دنیا دلتنگشم


اشک تو چشام جمع شد مهدختم! چه با احساسی تو دوست خوب من! چه دل صیقلی داری! دلم خیلی هواتو کرد، با یه چشم خیس...
تو هم آهوی منو ببوس. قربونش یه دنیا
مامان سانای
31 اردیبهشت 92 9:40
من هم دلم خواست بیام باغ ارم


جات خالی عزیزم. خدا قسمتتون کنه حظش رو ببرین
محبوبه مامان الینا
31 اردیبهشت 92 9:45
چه عکسهای زیبایی
عکس آخر باعث تحریک ما جهت بلعیدن دخترک زیبارو و شادمان شد



قربون محبتت عزیزم. شادمانی همیشگیت آرزومه
مامان آناهیتا
31 اردیبهشت 92 15:12
قربونت برم من گل زیبای من. توی گل توی گلستان چه نانازی چه لطیفی چه باشکوهی نفسم.دوست دارم.


فدات خاله جون، شرمنده میشم هی قربون صدقه م میری خب. دوسِت دارررررررم
صبا
31 اردیبهشت 92 21:08
خاله فریبا یعنی شما نمی خواید اصلا تو وبلاگ من نظر بذارید ؟!


چرا که نه عزیزم، وبلاگ شعرهات هنوزم آپ میشه؟ اونجا بیشتر میتونم نظر بدم فدای محبتت شم خاله
مامان احسان
5 خرداد 92 8:41
وای چه زیبا دلم شیراز میخواد راستی بهت نگفته بودم من اصلیتم شیرازیه و اونجا رو واقعا دوست دارم .چه عکسهای نازی و چه کاپشن نازی چقدر دخترکمون توی این لباس سفید بلوری شده ماشالله ببوسش


پس جات خیلی خالی معصومه جون، برای همینه اینقدر باصفایی عزیزم. چشات ناز و قشنگه عزیزم. مرسی مرسی