نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

تولدت مبارک گلِ پونه

1392/1/27 15:41
نویسنده : مامان فريبا
7,311 بازدید
اشتراک گذاری

 امروز تولد بهترین دوستان توست، بانوی آبهای زلال، آناهیتای نازنینِ ما و سیمرغ قله های بلند عاشقی، ساینای عزیز. شنیده بودم تولد ساینا قراره سیرجان برگزار بشه و علیرغم شوقمون به شرکت در تولدش نمیتونستیم اونجا باشیم. آناهیتام به دلایلی قراره دیرتر جشن تولد بگیره. این بود که گفتم برای دلخوشیِ خودمون و پاسداشت عشقی که به دوستات داری روز تولد آناهیتا رو با بابا و مامان مهربونش به بزمی دوستانه و خصوصی بشینیم. دیروز که از کرمان می اومدیم تصمیم گرفتم براش کیک بگیرم و دعوتشون کنم خونه مون که سورپرایزشون کنیم. داشتم از قنادی می اومدم بیرون که تو و بابایی اومدین پیشواز. وقتی جعبه رو دستم دیدی طبق معمول فکر کردی برای تو چیزی گرفتم و من گفتم نه. توی ماشین دلم نیومد این اتفاق مهم رو برات یادآوری نکنم. اینه که گفتم تولد آناهیتاست و این کیک برای اونه. چشات برق زد و اونی که منتظرش بودم شنیدم: کی میریم تولد آناهیتا!؟ و برای اینکه کل جاده ی دوساعته رو کلافه ی تکرار این سؤالت نباشیم ازت خواستم سعی کنی بخوابی و تو خوابیدی گلم. وقتی هم رسیدیم و بیدار شدی پرسیدی که کی میریم و من که مطلع شده بودم تا اطلاع ثانوی نمیشه برنامه ای داشت بهت وعده ی امروز رو دادم. خدا کنه حداقل امشب  بتونیم تولد بهترین دوستت رو با هم خوش بگذرونیم.

 

زینب و صالحه ی عزیزم! چهارمین سالِ تکیه زدنتون بر اریکه ی باشکوه مادری مبارک!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مامان پارمیس
27 فروردین 92 18:12
ای جونم. مبارک باشه تولد این دو تا شکوفه ی زیبا. این آناهیتا خانوم همون خوشگلیه که دو سالگی ملکه ی زنبورا بوده؟ ماشالا به روی ماهشون. خوش به سعادتشون با داشتن دوست ماهی مثل شما. البته ماهم از از این سعادت بی بهره نیستیم. اگه این دوری راه نبود دلهامون شاد تر میشد.

فدات عزیزم. آره این عشق ما همون زنبورک ناز پارساله. خیلی اتفاق قشنگی بود که شما دیروز درست روز تولدش بهم زنگ زدی و با هم صحبت کردیم. اختیار داری عزیزم. سعادت من داشتن دوستای ماهی مث شماست. همیشه مهتابی باشی عزیزم. واقعاً ای کاش فاصله ها نبود ویا حداقل اینهمه نبود. میبوسمتون با هزاران آرزوی زیبا برای تولد دردونه ی نازتون
الهه مامان یسنا
27 فروردین 92 21:49
آخی چقدر دوستای خوبی هستین شما! الان داشتم با زینب جون حرف میزدم و گفت شما اونجایید. چقدر خوب که تو این لحظه ها کنار هم هستین. دوستیتون همیشه جاودانه باد دوستای عزیز من

وقتی زینب گفت الهه ست قند توی دلم آب شد. سرگرم رتق و فتق امور بودم وگرنه دلم پر میکشید منم باهات حرف بزنم الهه جون. شب قشنگی بود و از انرژی مثبت مهمونا و تو و همه ی دوستای عزیز دیگه، کلی خوش گذشت.
کارِ ما توی دنیا فقط اینه که خاطره بسازیم، خاطره های خیلی قشنگ، تا دوستیامون جاودانه ی جاودانه بشه، مگه نه منتظر خاطره های قشنگیم که قراره با تو بسازیم و دختر نازت
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
28 فروردین 92 1:44
مبارکهههههههه

مرسی عزیزم
مامان آناهيتا
28 فروردین 92 8:36
فريبا جان، ممنونم بخاطر لطف بي دريغت كه هميشه و در همه حال نسبت به من و آناهيتا داري. ممنونم براي ديشب كه مطمئنم هيچ وقت از ذهن آناهيتا نميره. قهقهه هاي آناهيتا هنوز توي ذهنمه. ممنونم بخاطر همراهي همشگيت بانو. قربون نيرواناي نازم هم بشم كه كلي همراه و ياور هميشگي آناهيتا بود. ببوس عزيز دلم رو.


خیلی خوش گذشت زینبم، ورای اونچه که فکر میکردم. جای همه ی دوستامون خالی. منم سرمست خنده هاشون شدم و رقص قشنگشون که معلوم بود از سرِ شادیِ تمامه. خوشحالم و بسیار ممنون که تولد آناهیتای نازنینت رو به ما افتخار دادین پیشمون اومدین. الهی همیشه شاد باشه و قهقهه بزنه. ببوسش حسابی که خیلی تولدش بهمون انرژی داد. در مقابل محبت همیشگی ِ تو من هر کاری بکنم کَمه عزیزم

مامان نیایش
28 فروردین 92 9:21
عزیزم نمیدونم چرا اینجا یادم رفت کامنت بذارم دیروز که پستت رو دیدم بی درنگ رفتم خونه ی آناهیتا و ساینا تا بهشون تبریک بگم نمیدونم چرا دوباره برنگشتم اینجا تا محبت بی دریغ تو رو هم سپاس بگم به خاطر همه مهربونی هات ممنونیم ازت دوست نازنین
مبارکا باشه
کنار هم خوش باشید دوستا ی نازنین

فدای محبتت دوستم! اصل هم همین بود که نگاه خوشگلتون رو بفرستم سمت خونه ی دستای عزیز خودم و نیروانا.
من فقط همه ی تلاشم اینه که آیینه باشم تا تو قشنگیای خودت رو توی من ببینی عزیزم. کاش بتونم. بوس بوس.
مامان بردیا
28 فروردین 92 9:23
دلخوشی هاتون پایدار،جمع شادتون برقرار
تولد دوستای نازنین پرنسس خانم مبارک

ممنونم مهدختم. بیادتم هر لحظه و اون دعوت قشنگت خدا قسمت کنه بتونم بی جواب نذارمش
سارا مامان آرام
28 فروردین 92 9:23
مبارک باشه و همیشه به شادی دور هم جمع بشین

مرسی عزیزم. همیشه همراهیت رو سپاس میگم. ببخش که من فقط از اینترنت خونه میتونم براتون پیغام بذارم و معمولاً نمیرسم. خیلی دوسِتون دارم و دختر نازنینت رو. ببوسش
محمد
28 فروردین 92 10:18
شادباشیدو سلامت
تولدشون مبارک

ممنونم. شادیتون مدام
مامان ثمین
28 فروردین 92 16:27
سلام عزیزم
تولد فرشته های نازتون مبارک
چه قلم دارید آدم سرشوق میاد
همیشه شادباشین

سلام عزیزم، ممنونتم. خدا فرشته ی ناز شما رو همیشه شاد و تندرست بداره. میبوسمتون
فرزانه
28 فروردین 92 17:28
با سلام.
من همیشه به وبلاگ شما سر میزنم. البته معمولا جایی نظر نمیذارم. نمیدونم شاید اینجا گذاشتم به هر حال منم برا نی نی خودم وبلاگی در نی نی وبلاگ زدم به آدرسhttp://rashtak.niniweblog.com/
خوشحال میشم بهمون سر بزنید و به عنوان مادری آگاه و با تجربه نظر روی ایده های من بدین. از طریق نی نی وبلاگ براتون دعوت نامه دوستی فرستادم. خوشحال میشم قبول کنید

سلام فرزانه ی عزیزم که برازنده ی اِسمِتی! سپاس که همیشه منو میخونی، باعث افتخارمه. به وبلاگ قشنگ و پراحساست سر زدم، ممنون از دعوت قشنگت که منو برد به روزایی که منتظر ورود نیروانای عزیزم به این دنیا بودم و ولع زیادی به اندوختن آگاهی داشتم. برای تو و رشتاک نازنینت بهترین آرزوها رو دارم. دست دوستیت رو به گرمی میفشارم.
صبا
30 فروردین 92 16:54
تولدشون مبارک

مرسی عزیزم
ღ تـــــــــــک خاله کوثر جونی ღ
31 فروردین 92 13:24
_____-:¦:-______ $

_____________$$$___-:¦:-

___________$$$_$$$

__________$$$___$$$________

_ __$$$$$$$$$_____$$$$$$$$$

____$$$_______________$$$

_____$$$______()______$$$_ __-:¦:-

____$$$______$$ $______$$$

___$$$$$$$$$_$$$_$$$$$$$$$

_________$$$_$$$_$$$

___________$$$_$$$ ____-:¦:-

___-:¦:-_______ $$$

______________$___-:¦:-



دوســــــــــــــتت دااااااااارم نیرواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااانایی


مرسی خاله جون ، منم همینطور


مامان ساينا
31 فروردین 92 13:59
سلام فريبا جون و نيرواناي گلم...خيلي خيلي ممنون هم واسه پست تولدم تو خونه قشنگتون و هم از اس ام اس زيباتون...اميدوارم كه سال ديگه بتونم كنار شما دوستاي خوبم جشن به ياد موندني بگيرم و كلي خوش بگذرونيم...مرسي كه به ياد ما بوديد...تو مهموني هم جاتون حسابي خالي بود ولي اميدوارم كه به شما هم خوش گذشته باشه كه قطعا به خاطر وجود نازنين همه تون و انرژي مثبت مامان فريبا همينطوره

اختیار داری عزیزم، همیشه باشی و خوش باشی. از شادیتون ما همیشه شاد میشیم، هر جا که باشین و باشیم. همیشه دوسِتون داریم
مامان خورشيد
31 فروردین 92 14:58
واي كه نمي دوني چقدر تشنه خوندنت هستم ولي بيش از اندازه درگير يه كارم كه بايد تو يه بازه زماني تمومش كنم و وحشتناك گرفتارم كرده. تو اولين فرصت ميام و حسابي از ديدن و خوندنتون كيف مي كنم. مي بوسمتون.

ای خدا که چقدر دلتنگت بودم. خدا رو شکر که خوبی و هستی. هر وقت بیایی مقدمت گل بارونه عزیزم. خورشیدم رو ببوس
مامان ترمه
1 اردیبهشت 92 3:02
سلام فریبا جون.
گویند:"آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند"وبلاگتون رو خوندم و لذت بردم...


سلام عزیزم. ممنونتونم. لطف کردین. خدمت میرسم دوستم
ليلا مامان آريساو آريا
1 اردیبهشت 92 8:56
خوش به حال آناهيتا و ساينا ي عزيز كه دوست خوبي مثل نيروانا جون دارن و همچنين مامان عزيزش كه زحمت كشيدن براشون تولد گرفتن انشالله مباركشون باشه

لطف داری عزیزم. ممنونم
مامان نیایش
1 اردیبهشت 92 10:28
امروز اولین روز ِ بقیه ی زندگی توست...
اردی بهشت آمد بانوی اردیبهشتی


فدای اینهمه محبتت. بهشتی تو زهره جان
مامی امیرین
1 اردیبهشت 92 10:41
تولد این 2 تا گل و مادرشدن مادرای مهربونشون بهشون تبریک میگم..
باید به خودشون ببالن از داشتن دوست خوبی مثل شما.
البته ما هم به داشتن همچین دوست مجازی میبالیم.


مرسی سمیرای عزیزم. همیشه دوسِت دارم
نگار
4 اردیبهشت 92 20:48
سلام خاله جون از طرف من تولد نیروانا را تبریک
بگویید

نگارم! تولد آناهیتا و ساینا دوستای نیروانا بود. منون لطفتم عزیزم