نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

بپَر تا آسمونا اَبرَكم

1391/10/18 10:55
نویسنده : مامان فريبا
7,650 بازدید
اشتراک گذاری

هواي دريا داري. اينم دلمشغولي اين روزاته كه ميري روي چهارپايه ت و ميپري تو دريا و بعدم اداي شنا كردن درمياري. دخترم قهرمان پرشِ ارتفاعه، مگه نه!

 

پانوشت يك: اين مُدِ عكسبرداري ورزشيِ دوربينمون هم خيلي مالي نيست. فلاش توي اين وضعيت نميزنه كه هيچ خودشم صحنه رو تاريك ميكنه. و صدالبته كه سرعت ثبت لحظه هاش به سرعت پرش نيرواناي ما نميرسه. لرزش توي عكسا بخاطر همينه ها، يه وقت تصور نشه بخاطر لرزش دست من از هيجان اين لحظه ها بودهمژه

پانوشت دو: دوستان ببخشيد كه فضاي خونه مون اينقدر ناآراسته ست. بچه داريه ديگه چشمک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (41)

مامان آناهيتا
18 دی 91 11:07
واي نيروانام. خاله زينب رو هم هوايي كرده دخملي. به اميد روزي كه با هم يه دريا بزنيم تو رگ. قربون دل درياييت عشقم.

به درياي محبت تو وصليم عزيزم.
خيلي رؤيايي ميشه نه! كاش بشه بريم
مامان خورشيد
18 دی 91 12:21
واي عزيزم قربون دلت كه هواي دريا كرده. عزيزم الان شمال كه خيلي سرده و برين جنوب و آرزو مي كنم زودتر جور بشه و برين و خوش بگذرونيد. خورشيد تو سن نيرواناي عزيزم بود كه يه مدت هوس آمريكا رفتن كرده بود و مي گفت بريم يه سر آمريكا، بگرديم و خريد كنيم و حالا منو بگو چجوري بايد فضاسازي مي كردم براش.

راستي هي نمي خواستم بگم ولي دلم نيومد و الهي الهي دور از جون نيروانام باشه ولي خورشيد كه ماهه پيش دستش شكست خيلي آروم روي فرش افتاد و دكتر گفت شدت ضربه زياد نبوده ولي دستش بد زيرش قرار گرفته و گفتم كه بگم بهش بگو مي پره حتما مراقب دستاش باشه.

خداي من اي قربون اين خورشيدم برم كه هوسهاشم خاص خودشه. همه ش دارم فكر ميكنم چيا ميتونستين براش فضاسازي كنين. نيروانا خودش از تو كارتون مارتونا به نظرم به اين طراحي صحنه رسيده. حتماً خورشيدم يه چيزايي ميتونسته دست و پا كنه ولي دلش واقعيت ميخواسته نه مجاز.
چقدر مهربوني عزيزم، اتفاقا خيلي خوب كردي گفتي. راست ميگي بايد بيشتر دقت كنم. محبت داري عزيزم. ايشالا قسمت بشه بريم دريا و با دوستان تا حسابي خوش بگذره. ميدونين آخه هيچ قصدي هم نكرديم و حرفي هم نزديم. بچه م متكلم وحده ست

مامان تسنیم سادات
18 دی 91 12:51
ای واااااای شنا کردنش مونده بود توی دریای فرشها که اونم تکمیل شد .....
نیروانا جون پس مایوت کو ....؟؟؟؟؟
من خودم بهت مدال طلای شیرجه روی فرش رو میدم .....

مرسي خاله ي مهربونم،‌ ميبينين چه هنرايي دارم من! اين مامانِ من نميذاره پوست تنم يه هوايي بخوره،‌وقتي ميرم دستشويي برميگردم هي از دستش فرار ميكنم شلوارم رو نميپوشم و كُفريش ميكنم از بس هي ميترسه من سردم بشه و سرما بخورم، مايو كجا بوده قربونتون برم. يكي اواخر تابستون خريديم، هنوز پلمبه و خدا كنه حداقل سال ديگه بتونم بپوشم حيف نشه
تازه شم منم بهتون كاپ اخلاق و مهربوني ميدم خاله جونم. ميبوسمتون. تسنيمم رو ببوسين‌
الهه مامان یسنا
18 دی 91 13:09
ای جان فدات خاله جون یه وقتی روی ماهی های دریا نیفتی له بشن خدایا اینروزای سرد و خونه نشینی ذهن بچه ها مون رو خلاق کرده.

گل گفتي الهه جون، دقيقاً بچه م يه كارگرداني، نمايشنامه نويسي، طراح صحنه اي ميشه اگه ترشي نخوره و سرماي هوام همينجوري ادامه پيدا كنه

الهه مامان یسنا
18 دی 91 13:13
پانوشت 1:
هنوز دوربینی اختراع نشده که بتونه لحظه های پرهیجان این بچه ها رو به لحظه و به تمام وکمال ثبت کنه. جز چشمهای مامانها.
پانوشت 2: قربونت برم خواهر که خونه همه ما مثل بمب خورده هاست نگران نباش. این وضعیت خونه ما هم هست

قربون تك تك اين نظرات نابت برم من كه تشنه ي كلمه كلمه ي شيرينشم، جان كلام رو ميگي و من تو آسمونا ميپرم عينهون همين دختركم.
ميبوسمت به وفور يسنام رو ببوس
مامان آناهيتا
18 دی 91 13:15
مي بينم بالاخره اولين نظر دهنده شدم!!!

تو هميشه اولي عزيز دلم،‌اول معرفتي. مهرت ميرسه و پالسهاي مهربونيت، حتي اگه ظاهراً اينجا اولين نظر مال تو نباشه. فدات شم.
ویدا
18 دی 91 13:59
چیزی که بیشتر توجه منو جلب کرد پریدن نیروانا رو فرش بود! بابا جسارت! اگه نگفته بودی هرگز متوجه فضای خونه نمی شدم. خونه ما رو باید ببینی!!!


فدای نگاه مثبتت به نیمه ی پر لیوان عزیزم. ممنونم. چیزی که هست 99 درصد اوقات در حال دولا راست شدن و جمع و جوری ولی بازم همیشه 100 درصد اوقاتت رو نمیتونی روی نظم و ترتیب خونه حساب کنی. خونه ت همیشه گرم از عشق باشه عزیزم، این مهم تره
مامان ساينا
18 دی 91 14:14
اي خداي من...چه روياي شيريني...كاش ميشد همگي مي رفتيم با هم...روياي ساينا هم اينروزا اينه كه نشسته توي كشتي و مواظبه كه تو آب نيفته خيلي باحاله وسايلي كه با خودش مياره تو كشتي
قهرمان پرش... نيرواناي ناز من...هميشه همينگونه باش

فکر کن دو قدم بیشتر راه نیست نه! منم امیدوارم این رویا به حقیقت برسه.
جونم به ساینام که توی کشتی میشینه. یاد کشتی نوح افتادم عزیزم دلمون خیلی براش و براتون تنگ شده. کی ببینیمتون دوست جونا. الهی همیشه بالا بپریم و بالاتر، همه با هم

zeinab
18 دی 91 16:20
عزیزم عالی می پری به امید پرشهای بیشترتون تو زمینه هایی که دوست دارین و میتونین. موفق باشین


فدات زينب جونم، مامان ديانايي؟
مامان یه فسقِلی
18 دی 91 20:10
خیـــــــــــلی خــــــــــوشم اومد ...

جــــــالبــــ بـــــود ...

ماشالا به این همه انرژی ...

سلام عزيزم.قربون محبتت
مامان هستي وهانا
19 دی 91 9:03
چه عشقي ميكنه قربونش برم


فداي محبتت. آره ميبيني فريباجون!
مامان بردیا
19 دی 91 9:39
همیشه در اوج باشی عروسکم.فدای اون هیکل ظریفت، ورزشکار کوچولوی من... مواظب ساقه های ترد بدنت باش قهرمان

فداي نگاه مهربونت خاله جونم! اعتماد بنفس گرفتم

مامان حسني
19 دی 91 10:10
سلام فريبا جونم
انشالله برين درياي واقعي دخملي حسابي دلش هوس كرده ها فداش شمممممممم
حالا خوبه نيروانا ازروي چهارپايه مي پره حسني كه چهارتابالش را روي هم ميذاره ومي پره همش دل تودلم نيست كه بالشازيرپاش دربره
وزمين بخوره


سلام عزيزم. ايشالا قسمت بشه والا، مام بدمون نمياد موجي به دلمون بخوره
عزيزم حسناي نازنين! تو رو خدا مواظبش باش عزيزم رو. راس ميگي،‌بالش خيلي خطرناكه ممكنه بلغزن روي هم. چن تا پشتي صاف بذار روي هم كنار ديوار،‌ امن تره نه!
خدا خودش حافظ اين وروجكا باشه
مامان احسان
19 دی 91 10:11
سلام گلم .خوب فریبا جان الان که فصل خیلی خوبیه برای مسافرت به جنوب دریای جنوب هم که بسیار زیبا تر از دریای شماله اگه فرصتش رو دارید ببرید خانوم گلو .ما هم شاید هفته دیگه بریم جنوب البته اگر مرخصی هامون جور بشه

درياي جنوب
اتفاقاً خيلي هم از ما دور نيست. يه پنج شيش ساعتي راهه ولي خب همت ميخواد و به قول خودت موقعيت مناسب مرخصي. چه خوب كه قصد دارين به سفر جنوب. ايشالا جور بشه. يه جوري بيايين بشه همديگه رو هم زيارت كنيم. خيلي عالي ميشه نه!
هاله
19 دی 91 13:00
عزیزم پیامتو دیدم
خدا میدونه چقدر خوشحالم کردی
حتما منتظر خبر های خوبم

فداي محبتت شم. حالا ديگه كنسل شده ولي دلم ميخواد اين يادگاريِ قشنگتو ثبت كنم بمونه از شيريني روزي كه به هواي ديدارت قند توي دلم آب ميشد
هاله
19 دی 91 13:43
فدات شم اصلا اصلا خودتو سرزنش نکن

سعادت به من هر وقت رو کنه برایم بهترین لحظه هست

به قول خودت مصلحت هرچی باشه
__________
خدا میدونه که چند سال هست ، زیارت دوباره شاه نعمت ا رو از خدا خواستم قسمت نشده
هر وقت رفتید به یادم باش
_____
مبیوسمت عزیزم و نبراونا رو هم از طرف من ببوس


فدای محبتت هاله جون. از خدا میخوام هر چه زودتر سعادت دیدارت رو داشته باشم عزیزم. امیدوارم که اون لحظه ی قشنگ برسه زودتر. دعا میکنم قسمت بشه به مراد دلمون برسیم، حافظیه و شاه نعمت اله هر دوش میعادگاه خواستنیه. منم دست و دلت رو میبوسم. ترمه رو هم ببوس
مامان مریم
19 دی 91 13:48
ای جوون خاله...منم خیلی دلم هوای دریا رو کرده امسال نرفتیم... مهتابم پارسال رفت ولی فک نکنم چیزی یادش باشه..خوش بحال شما کوچولوها که تو ذهنتون به همه جا سفر میکنین..

مام از بهار پارسال نرفتیم دریا. نمیدونم نیروانا پارسال رو یادشه یا نه ولی قطعاً از روی فیلم و کارتونایی که میبینه دلش هوس میکنه حتماً. خوش بحال بچه ها واقعاً
مامان بردیا
19 دی 91 14:38
فدات شم پرنسس برفی من که ژرنال نشین شدی... الان دیدم عکسای نازتو که تو ژرنال دنیای نفیس بود.قدر مامان با ذوقتو بدون فرشته

مرسی خاله جونم، خیلی محبت داری بهم که همه جا زود پیدام میکنی. مهربونی خاله جون، کاش من و مامانم قدر خاله و دوستای فرشته مون رو بدونیم. با عشق و بوس فراوان
مرجان مامان آران
19 دی 91 14:56
واییییییییییی چه بامزهههههه خیلی بامزست نیروانا خوشگلللللللل
ولی این نوشتن شما ادم سر ذوق میاره عزیزمممم


قربونت عزیزم، لطفت سرپا نگهمون میداره
مامان احسان
19 دی 91 15:42
سلام گلم ما که از خدا مونه شمارو زیارت کنیم شما که اومدید و رفتید ولی ما سعادت دیدارتونو نداشتیم

عذر منو بپذیر عزیزم، باور کن خیلیا رو میخواستم ببینم و نشد. تهران و عظمتش بدجوری ما شهرستانیا رو میگیره که جرأت ریسک کردن و دور شدن از یه مأمن رو نداشته باشی، اونم برای اولین بار با یه وروجک که خیلی به مراقبت نیاز داره. من کم سعادت بودم ولی قول میدم اینبار بیشتر همت کنم. بر من ببخش دوست خوبم. به امید دیدار
الهه مامان یسنا
20 دی 91 1:37
خاله بدو بیا که خیلی خبراست

اي جونم مرغ سحر كه ستاره ي فروزان شبهايي و سپيدي بامدادان، به تاخت اومدم
مامان نیایش
20 دی 91 13:21
آخ الهی من فدای این دختر پرنده وای نیروانا اگه بدونی نیایش هم چه قدر عاشق پریدنه از هر جا فکر شو کنی میپره الانم که عکست رو دیده رفته رو تخت و پرید پایین
آخه فریبا جون ما که همین عکس ها رو هم نمیتونیم بگیریم آخه چیا نا شکری میکنی خواهر
با پانوشت های الهه جون دیگه حرفی برا ی گفتن نمیمونه که خووووووووووووووووووووب زده به هدف

فداتون بشم من، جونم نیایش پرنده، جونم
راست میگین به خدا. مرسی که دوربینمون رو از افسردگی درآوردین.
یعنی عاشق همدردیاتونم. مرسی که خونمون رو هم از نگرانی بدرآوردین خاله های مهربون
الهه مامان یسنا
20 دی 91 13:49
بدین وسیله اعلام میکنم که شما موفق به اخذ رتبه اول در قسمت نظرات اینجانب شدید.
ممنون که کلبه محقرمون رو با نگاهتون مزین کردین.

الان مقام آخر رو در سرعت پاسخگویی به نظرات گهربار دوستای نازنینم پیدا کردم. همیشه یه جای کارم میلنگه بزرگوار. خدا نور نگاهت رو از ما نگیره
مامان پریسا
20 دی 91 16:30
هر جند از ریخت وپاش پریسا گاهی خسته میشم ولی وقتی از این کارا و رویا پردازی ها میکنه عششششششششششششق میکنم

آره عزیزم به همین دلگرمیم به خدا. مهم وجود این وروجکاست که بهترین فضا رو برای شکوفایی داشته باشن، عاشقتیم خاله جون

مامان علی
20 دی 91 16:58
خسته نباشي دوست بي نظيرم ..فریبا جان سياهمشقت رو با هنرنمائی دلنشين و بي نظير نیروانا به نظاره نشستم و حظ وافری بردم از شاهكاری كه خلق كردی که هرروز شکوفاتر وبالنده تر میشه... ممنون فریبای عزیز -مادر نمونه - كه روح دخترکمون روميزبان بهترين هاي عالم كرده ای و سخاوتمندانه این لحظه های شیرین رو با ما قسمت می کنی .ای جان به فدای این دختر هنردوست ورزشکار همه ی صحنه های زندگیت پر از طرحواره های شاد و رنگی رنگی . پرِ ِپروازت رها نیروانای آسمونی

عزیزم هر کی مهمون قلم قشنگ تو بشه به عرش میرسه، ممنونم از اینهمه مهربانیت نازنین، جان فدای دوستیت، فدای سخاوتت
مامان علی
20 دی 91 17:09
فریبای عزیزم پیرو کامنت زیبایی که روی دیوار خونه ی کوچکم به یادگار گذاشتی، خواستم بگم همه ما می دونیم که مادر کاملی برای بچه هامون نیستیم ودرتوانمون هم نیست که باشیم چون انسانیم دوستِ من !!!!و لازم هم نیست که باشیم ولی به قول خودت سعی می کنیم که "مادر کافی" باشیم و همه تلاشمون رو می کنیم تا باشیم! من مطمئنم تو مادری هستی نمونه و کوشا و دوست داشتنی که نیروانای قشنگت همیشه بهش افتخار خواهد کرد و نتیجه تربیتیت قطعا دیدنی خواهد بود...... ما هممون ظرفهایی داریم برای صبوری و گاهی به دلایلی سرریز میشه که خُب در موارد معدود مطمئنا مشکلی ایجاد نخواهد کرد ..من میدونم نیروانات از ارتباطی که باهات داره راضیه سندش هم رفتارهای سنجیده ایه که در اون نمود پیدا می کنه .
فریبا جون بی شک نیروانا يكي از خوشبخت‌ترين بچه‌های دنیاست بخاطر داشتن يكي از بهترين مادرهای دنيا.بي شك با وجود مادر تيزبين و باهمتی چون تو و توانمنديها و تلاشهای بي وقفه نیروانای عزيزما ، ما منتظر ظهور يگانه ای چون حافظ ها و فروغ ها ، داوينچي ها ، میکلانژها و....هستيم . اميدوارم هميشه سلامت كنارش باشی عزيزم.


ممنونم از این همه همدلیت عزیزم، میدونی بعضی وقتا، خصوصاً وقتایی که یاد نوزادیای نیروانا میافتم خیلی خودم رو سرزنش میکنم. از اینکه درست مثل یه آدم بزرگ شدم از خودم بدم میاد ولی حق با توست باید حداکثر تلاشمون رو بکار بگیریم و رشد کنیم پا به پای بچه هامون. ممنونم از اینهمه نگاه گرمی که به دلم داری
مامان علی
20 دی 91 17:10
خصوصی هم داری فریبا بانو


دوباره میگردم عزیزم، ندیدمش. منو ببخش. با تأمل بیشتری ورق خواهم زد
رضوان
20 دی 91 21:40
سلام عزیزم
از الهه جون ممنونم که از طریق وبلاگشون منو با دست عزیز و مهربونی چون شما آشنا کردم.
با اجازه میلینکمتون

فدای دل مهربون تو و الهه ی عزیزم. میبوسمتون. افتخار میدی عزیزم. منم با افتخار به دوستای عزیزم میپیوندمتون
مامان مینا
21 دی 91 10:09
ای جونم دختر خلاق که دریا رو به اون بزرگی میاری تو خونه ای به این کوچیکی... چقدر دنیای بچه ها اندازه سرش نمیشه....
تو رو خدا مواظب دست و پاهات باش خاله جون
بهم سر بزن

مرسی خاله جونم، چشم، قربون محبتتون حتماً. به روی چشم
حنانه
21 دی 91 13:49
سلامـ به اهالی این خونه، فریبا جون و نیروانا


سلام گرم به حنانه ی عزیز ما، دوسِت داریم
محمد
21 دی 91 15:01
شادباشید وسلامت

ممنونم، شادی و تندرستی برای شما و همه ی دوستان
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
21 دی 91 16:21
نیروانا جونم وقتی می پری از اون بالا بالا ها برای ما هم دست تکون بده

خوش باشی خانم کوچولو

حتماً خاله ی مهربونم
مامان نیایش
22 دی 91 15:50
عزیزای دلم هر جا هستید خو ش باشید میگم دستت طلا این تبلیغات هم درست شد یه کم رفته کنار تر تر

قربون محبتت خاله جون، اومدیم بم با اجازه تون، جای شما خیلی خالیه
صبا
22 دی 91 19:17
امیدوارم همیشه تا اوج اسمون ها بری و سرافراز و موفق برگردی عزیز دلم . ای نیروانای اسمانی
فدات بشم با این عکس های قشنگت .
خاله جونم فداتون

قربونت صبا جونم
مامان علی
23 دی 91 8:57
پس کامنتای من کو؟


عزیزم، دارم با خودم فکر میکنم جواب اینهمه مهر رو چه جوری بدم عزیزم، منو ببخش
دخملیــــــــــــــــــ
23 دی 91 19:32
فدات با اینهمه ذوق

فدای معرفتت نرگس جونم
مامان امیرناز
23 دی 91 20:04
سلام عزیزم اخه رواست ما باشیم دل فرشته ات هوس دریا کنه؟؟؟؟؟ هر وقت خواستی بیاریش بگو در خدمتیم البته واسه شنا تابستون بهتره

فداي دل درياييت. ممنونم از دعوت قشنگت عزيزم. دلمون هميشه پر ميكشه براي ديدن دوستان
کاکل زری یا نازپری
23 دی 91 20:38
م.قع پریدن مواظب پاهای کوچمولوت باشی ها عزیزممممممممم

چشم خاله جون، فداي مهربونيت
مامان روانشناس
25 دی 91 13:13
مامان نیروانای عزیزم اگه کتابی در مورد هوش نی نی میشناسید خوشحال میشیم به ما معرفی کنید

خدمت رسيدم عزيزم و نوشتم. فداتون
مادر کوثر
26 دی 91 15:40
وای فدای این بپر بپر کردنشششششششششش

پرواز کن عزیزممممممممم

کوثر هم الان داره از روی چهارپایه هی می پره روی زمین و بالعکس

فداي كوثر عزيزم و بپر بپرش. پر پروازش هميشه باز باشه الهي
مادر کوثر
26 دی 91 15:40
خونه ی ما هم هر روز زلزله میاد
اما دقایقی قبل از اومدن بابایی میشه عین یه دسته گل
تر و تمیز و مرتب
باز بعدش میشه پنج شنبه بازار

ميدوني دوست نازنين، من ولي وقتي خونه ميرسم كه زلزله بر پا شده و بابايي محترم هم كه همونجا بوده اصلاً متوجه ريشترش نشده
يكي از بزرگترين خوشبختي ها همينه مگه نه