نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

نیروانا در ساحل

1391/10/18 6:40
نویسنده : مامان فريبا
6,000 بازدید
اشتراک گذاری

"دریا نمیتونم برم، ساحلش رو که میتونم بیارم خونه مون."

احتمالاً اینو وقتی ساعت صفر بامداد به کله ت میزنه بری ساحل داشتی با خودت میگفتی، و اینجوری شد که میبینی طراح صحنه ی من! طراح صحنه های رؤیایی زندگی!

چتر و چهارپایه برای نگه داشتنش که یعنی سایه بون، اون بادکنک زرورقیه که یعنی قایق، اون چوبای زلفون هم که یعنی پاروز (خیلی انرزی گذاشتم بگی پارو ولی خب خیلی امیدوار نیستم یادت مونده باشه)، لحاف و پتو هم به جهت راحتی لیدی کوچک در ساحل! حتم دارم اینو از تام و جری گرته برداری تصویری کردی موش موشک!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

نجمه
18 دی 91 7:53
شايد به خاطر همينه كه امروز بارون اومد به خاطر دل كوچك و مهربونت نيرواناي گلم ( هنوز صدا گرمت توي گوشم كه پشت تلفن گفتي دوستتون دارم )

فدات نجمه جونم،‌ بعدش كه پست رو نوشتم گفتم بيام قبلش اضافه كنم كه شايدم دلش لك زده براي بارون و برف كه هي ميره چترش رو مياره ولي ديدم دلم نمياد لحظه اي رو كه اين پست ثبت شده تغيير بدم. فكر كن از گلودرد بيخوابي اومد سراغم كله ي سحر و اين شد كه سريع ديشب رو خاطره كردم. خوشحالم كه همدل عزيزِ من و نيروانايي. خدا رو شكر كه بارون ميزنه،‌آخ اگه بارون بزنه ...
تو شايسته ي بهترين و عاشقانه ترين دوست داشتنايي نجمه ي عزيزم. گرميم به داشتنت. دوسِت داريم
سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
18 دی 91 8:26
چه کار قشنگی و چه صحنه جالبی. خوش باشی گلم

فدات عزيزم،‌خلاقيت نيرواناست ديگه. شمام شاد باشي نازنين. آرتينم رو ببوس
الهه مامان یسنا
18 دی 91 9:09
ای جان قربون اون دل دریاییت که مثل دل من لک بزنه بشینه کنار ساحل فارغ از همه چیز و همه جا و گوش بده به صدای دلنشین موجهای دریا و اون پرنده های دریاییش.چقدر خوب صحنه سازی کردی وروجک فوق العاده است.

فداي الهه ي من، تو عزيزم ديگه اخر تجسم ِ اون حال و هواي نيروانام بودي و آرزوهاي من! فداي نگاه و دلت
مامان تسنیم سادات
18 دی 91 9:50
چه ساحلی درست کردی نیروانا جونم ....
چه حسی بهت دست میده وقتی روی شن و ماسه های فرشی دراز می کشی و به صدای امواج دریا گوش میدی .....
مامانی صدای موج دریا هم براش گذاشتی ....؟؟؟؟
چترت چقدره نازه ......
مثل ماه می مونی نیروانای عزیزم

حتم دارم حسابي كِيف ميكرده. از چشاش معلومه نه! نه عزيزم صداي موج دريا نذاشتم، نه كه نداشتم، يعني اين آرشيو سي دي هاي ما ديگه خيلي داره فاجعه ميشه، هم يادم نبود،‌ هم اگه يادمم ميومد كي ميتونست توي اونهمه سي دي بگرده امواج دريا پيدا كنه 12 نيمه شب اونم. مرسي از حس قشنگت عزيزم. مرسي از نگاه خوشگلت. به نور خورشيدِ نگاهتون گرميم
مرجان مامان آران
18 دی 91 9:56
اخییییییییییی چه بامزه چه کار قشنگی
دست مامان مهربون درد نکنه دختر خوشگلمو ببوسیننننننن

ممنونم عزيزم، من هيچ كاره بيدَم، نيروانا همه شو خودش درخواست كرد و فقط اونايي كه تداركش سخت بود مث درآوردن چوب زلفون از توي كاور رو من براش انجام دادم. و خودش سرهم كرد المانهاي صحنه رو و باباي مهربون هم زحمت عكس انداختن كشيدن. قربون نگاهت. آرانم ببوسين
ویدا
18 دی 91 10:07
خلاقیتتو عشق است نیروانای زیبا!

عشقي خاله جون،‌اصل مطلبو گرفتي. فدات
سارا مامان آرام
18 دی 91 10:18
آخی جیگرم چه تصویرسازی از ساحل داشته
فداش بشم من

ساحلِ آرام ! فداي آرامم بشم من
مامان آناهيتا
18 دی 91 10:50
قربونت برم من عزيز دلم با اين دنياي قشنگ پاكت. پاك مثل بارون كه امروز به خاطر دل پاك تو خدا هم رحمتش رو بر ما فرستاده نازنينم. دلم برات يه ذره شده. عاشقتم به اندازه تصور قشنگت از ساحل.

واي باران،‌
شيشه ي پنجره را باران شست،
از دل من اما،
چه كسي نقش تو را خواهد شست

مامان رومینا
18 دی 91 14:48
عجب ساحل بامزه ایممنون دوستم بابت توضیحات کاملتون.از آشنایی باشما خوشحالم.من شما رو لینک میکنم امیدوارم دوستیمون مستدام باشه

افتخار دادي عزيزم. منم با افتخار به جمع دوستاي عزيزمون ميپيوندمتون. به اميد دوستهاي بيشتر. ميبوسمتون
مامان یه فسقِلی
18 دی 91 20:14
ما هم بیاییم تو قایق؟ جامـــون میـــشه ؟

حالا پاشو دو تا ماهــــــــی هم بگیر واسه ناهار کباب کنیم ...

ای شیــــــــــــــــطون ...

براي تو خاله ي مهربونم هميشه همه جا جا هست. بپر بالا خاله جون خيس نشي. قلاب نداريم ماهي بگيريم كه. يادم باشه دفعه بعد به اين آيتم هم توجه كنم. دوسِت داريم خاله. بزن بريم به سرعت برق و باد
مامان بردیا
19 دی 91 9:44
لب دریا خوش میگذره دیگه... چه صفایی میکنید شما مادر و دختر
بردیا هم جدیدا یکی از سینی چایی های پایه دار رو میاره میشینه توش و مرتب میگه دیا... پایو...قایق... فریبا جون بیا یه قرار بذاریم این طفلکارو ببریم ساحل

كجاشو ديدي خاله. جات خالي . ميگم اونطرفا ساحل سراغ داري خاله جون؟!

مامان حسني
19 دی 91 10:00
بــــــــــــــــــــــــــــــــــه دريا ساحل چقدر دلم خواستتتتتتتت
راستي وقتي ما بزرگترا تودنياي تخيل بچه هامون همبازيشون ميشيم خيلي خوش مي گذره هااااااا
فريبا جان جاي ما راهم كنارساحل افتابي تون خالي كن خيلي دوستتون دارمممممممممممم

مرسي كه حس منو داري دوستم. منم خيلي دوسِتون دارم. ايشالا با هم بريم ساحل
مامان بردیا
19 دی 91 10:52
واییییییی انشاا... که جور بشه مقدمات سفر خییییلی خوشحال شدم.دوپینگ روحی بود برام ما هم که برنامه ای نداریم و در شیراز جنت طراز به سر میبریم کماکان. منتظر خبرت هستم مشتاقانه.
مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد
نیت خیر مگردان که چه نیکو فالیست


عزيزم،‌ هرچند سفرمون كنسل شد ولي اين سند مهر مدامت رو يادگاري نگه ميدارم. باشد تا لحظه ي ديدار از نور وجودت بهره بگيريم رو در رو
مامان نیایش
20 دی 91 13:24
نیروانا ی خوشگلم جای ما رو هم خالی کن که حسابی هوس دریا و ساحل زده به سرم میدونی امسال نشد بریم شمال دریای خونم افتاده حسابی ما هم با نیایش بساط دریا ساحل رودخونه داریم خیلی کیف میده خیلی ساحلت قشنگه دخترک خلاق

فدات خاله جون، فعلاً بجای ساحل بندر اومدیم سواحل دوستی، صدای ما رو از بم میشنوین
خدا کنه شمام بتونین برین دریا، میگم دریای جنوب توی سرما بیشتر فاز میده ها. یه سر بیایین از وَرِ دل ما هم بگذرین این رودخونه ی دل ما هم به دریاتون برسه آروم بگیره قربون مرامتون بشم من
مامان پریسا
20 دی 91 16:15
......و........مهمتر از همه مامان مهربون ..همون که دلش رو به دل این فرشته نزدیک کرد تا مثل اون بشه و مثل اون فکر کنه و ساحل کوچیکشو راه بندازه تا با هم صدای امواج دلنشین رو بشنون.


فدای مهر محبتت عزیز دلم. من که خیلی حظ کردم رفتم توی ساحلی که دخترکم آفریده بود. جاتون واقعاً خالی بود دوستای خوبم
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
21 دی 91 16:20
خوش به حال بچه ها که توی دنیای بچگی هر چی اراده کنند بدست می یارند و لذتش را می برند

خوش بحال دختر میخک که میخندد به ناز
صبا
23 دی 91 19:55
نیروانا جونم زمستون سردمون با خنده های گرم و سر شار از شادیت هر روز گرمتر و گرمتر میشه .
مخصوصا با دیدن عکسات گلم .

قربون محبتت صباي عزيزم. ميبوسمت
الناز مامان بنیا
25 دی 91 15:44
خیلی زیبا


زيبايي مامانِ‌دختر ِ بي همتا
مادر کوثر
26 دی 91 15:38
سلام عزیزم
با پست های مسافرت و فرار از آلودگی تهران بروزیم

وای خداااااااااا هوایی دریا بودم بدتر شدم

ماشالله به این دخمل ناز و خلاق

هميشه در هواي پاك باشين با دل خوش و شاد عزيزم. خدمت ميرسم. در اولين فرصت. بوس، مهربونم