نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

سخاوت بانوي آب

1391/9/19 22:24
نویسنده : مامان فريبا
4,789 بازدید
اشتراک گذاری

روز تولدت تا ساعت هشت شب پيشم نبودي،‌ كرمان بودي و منتظر بودم با بابايي از راه برسي. از صبح توي همين خونه ت بودم و با خاله هاي مهربونت كه دوستاي نازنين من هستن شادي و مهر رد و بدل ميكرديم. تمام هواي روزم تو بودي و من خودم رو با ياد تو مرور مي كردم. خاله زينب گفت كه شب ميان پيشمون و من بينهايت خوشحال بودم كه توي شب تولدت با بهترين دوستت خواهي بود. عصر كه رسيدم خونه گفتم يه چيدمان كوچولو براي تولدت انجام بدم و وقتي از راه ميرسي خوشحالت كنم،‌ نگو كه قصد خاله زينب نازنين هم دقيقاً‌ همين بوده،‌ سورپرايز ما براي تولد. خاله زینب از مشهد و دیانای عزیز هم قبل از اومدن تو و مهمونامون زنگ زدن که خیلی مسرورم کرد. زينب و آناهيتاي عزيزم، بانوي آب، اومدن و شب تولدت به زيباييِ هر چه تمومتر برگزار شد. توي اين جشن، يادگاريِ قشنگ ديگه اي باهامون بود،‌ هديه ي زهره و نيايش گلم از آنسوي فاصله ها. چون تو شديداً دنبال هديه اي بودي كه بازش كني و جشنت هم كه قرار بود ديرتر برگزار بشه ديدم بهترين فرصته كه اين هديه ي ويژه رو بهت رونمايي كنم. ممنونم زهره ی من و نیایش عزیز، بانوی خواستنهای عاشقانه از خدا.

شب پرخاطره اي شد. يه تولد كوچولوي چندنفره در يه جمع صميمي. اميدوارم در شاديها و غمهاي زندگيت هميشه دوستاي نازنينت كنارت باشن عزيزم، دوستايي به سخاوت بانوي آب .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان آرشين
19 آذر 91 23:33
ساده وگرم و صميمي ... حس خوبي به آدم ميده

ممنونم از حس خوبي كه شمام به من دادين عزيزم
تــــــــک خـــاله کــوثر جــونـــی
20 آذر 91 0:07
ســــــــــلام فریبا جــــــــــــان.
مـــــــــرسی که ما رو از حالـــــــــــــت waiting... خارج کردی

ایشالا همیشه به شادی و جشن ...

دستتون هم درد نکنه، خیلی هم قشنگه ... مخــــــــصوصا شمع ها

واااااااااااااااااااااااااای ... خــــــــــــــــــــوشبحال نیروانا جووووووووووووووون ... یه هدیه از راه دوووووووووووووووور...

دســـــــــــــت زهره خانوم و نیایش گل هم درد نکنه که با هدیه شون نیروانا جون رو خوشحـــــــــــــال کردن

جات خالي تك خاله جونم، خيلي جات خالي بود. مرسي از بودنت و دائم انرژي مثبت فرستادنت. ميبوسمت
مامان خورشيد
20 آذر 91 7:45
مهم شيريني لحظاته كه تو ضمير ناخودآگاهشون حك ميشه چون خيلي كم پيش مياد عزيزي تولد سه سالگيش رو يادش بمونه و فقط اون حس خوب و دلنشينه كه تو ضمير ناخودآگاهش ميشينه و حتما حتما به شادبودن و آرامشش در آينده كمك ميكنه. منم هميشه تلاشم براي تولد كوچيكي هاي خورشيد اين بود كه نه خودم رو خيلي اذيت و خسته كنم و نه خورشيدم رو كلافه براي برگزار شدن يه جشن خاص و پر تشريفات و به نظرم بهترين جشن رو براش گرفتيد. الهي كه اين لحظه ها خوب و پر انرژي كمك راهش باشه براي گذراندن فراز و نشيب زندگي.

چه خوب گفتي عزيزم. من اين جشن و ديروزش رو براي دل نيروانام برگزار كردم و يه جشن هم هست كه براي دل خودم. خدا كنه همه ش براش شيرين بوده باشه هرچند حس ميكنم توي جشناي شلوغ خسته ميشن. ولي خب دل خودم رو نميتونستم بيخيال شم. حالا مينويسم. به دعاي قشنگت آمين ميگم عزيزم
مامان مهبد كوچولو
20 آذر 91 8:32
سلام عزيزم . بازم مبارك باشه . ايشالله كه همه ي روزاتون پر باشه از خاطره هاي شيرين ، پر باشه از عشق و پر باشه از مهر و صفا . ما همچنان منتظر بقيه اش هستيم .....

فداي تو مهربون، تقديم به شما همه ي شادي ِ لحظه هامون
مامان آناهيتا
20 آذر 91 13:37
تو و نيروانام لايق بهترين ها هستيد فريباي من.

بهترينها بارونن و اشك آسمون، بانوي آبن و سخاوتمند، بر من ميبارن بي انكه لايقش باشم. بارون انتخاب نميكنه. ممنونم كه بر من ميبارين
مامان نیایش
20 آذر 91 21:33
عزیزای دلم فریبای نازنینم و نیروانا دختر کمال عاشقانه دوستون دارم شما دوستای مهربونم لایق یهترین ها هستید ببخش اگه هدیه ای که شاید دوست داشتی ،داشته باشی پیدا نکردم اینجا البته خیلی برات گشتم و نیایش هم اینو برای خودش و تو دختر ناز انتخاب کرد اصلا قابلت رو نداره گل نازم فقط یه یادگاری ایشالا که خوشت بیاد راستی ببخش اگه کادوش خراب شده بوده چون توی پست بازش کردنگفتن خیلی صدا میده
عزیزم راستی جلد کادوش رو هم نیایش انتخاب کرد برات میدونی که عاشقه کیتی ه ِ نیایش ، بازم از هدیه زیبات که برا ی نیایش داده بودی خیلی ممنونم نیایش واقعا ذوق کرده بود از دیدنش
من که میدونی به گرد پای مامانی ات هم نمیرسم توی سلیقه ما شاا لله همه چی خیلی عالی بود خیلی جشت زیبایی شده واقعا جامون خالی ها !
خوش به حالت با این بابا و مامان گل خدا برات نگهشون داره وتو رو هم برای اونا حفظ کنه عزیزم
خیلی خوشحال شدم که توی روز تولدت بازش کردی واقعا سعادت ما بوده
ممنونم ازت دلبرکم دونه ی برف خوشگلم دوستت دارم تولدت هزاران بار مبارکشمع ها هم خیلی قشنگه نیایش میگه چه شمع های قشنگی کاش ما هم از اینا داشتیم....
چه بادکنکای خوشگلی من که از اینا نداشتم
بهش میگم تو که خیلی بادکنک داشتی برای تولدت میگه نه بابا ببین از این قرمزه و سبزه که نداشتم !

زهره ي مهربون من !‌چه حرفيه كه ميزني، هديه ت، كاغذ كادوش و كارتهاي روش همه عالي بود. وقتي كارتن پستيش رو باز كرديم از اون صورتيِ خوشگلي كه برقش توي نگاهمون زد كلي ذوقيديم و اي كاش گفتيم كه چرا عكسامون رو با بسته بندي پستيش گرفتيم، هر چند اونم يه زيباييِ خاص خودش رو داره ولي اين كاغذ كادوهه حرف نداشت. دستخط زيباي تو و نيايش گلم هم يادگاري براش ميذارم كنار همه ي يادگارياي قشنگي كه ازتون دارم. من خودم عاشق اسباب بازي چوبي ام. نيروانام خيلي دوست داره، البته همينجور كه خودت ميگي هنوز يه كم براش زوده بتونه ازش سر دربياره ولي خب چه اشكالي داره، ميذاريم براي وقتي كه وقتش رسيد. فداي نيايشم با اون فكر و ذهن پيشرو! هديه ي خاص تو رو به شيوه اي خاص و درست روزي كه بايد در بر گرفتيم. چون خودت و مامانت خيلي خاصين. مث زينب و آناهيتام،‌ مث همه ي دوستاي گلم كه هر كدومشون يه جوري خاصن و منحصربفرد و من از داشتن همه شون به خودم ميبالم.
عزيزدلم نيايشم، اون شمع و بادكنكا كه اصلاً قابل تو رو نداره. تقديم ِ يه نگاه خوشگل و عشوه ي كلام نيايشيت،‌ كاش اينجا بودي آخه دوست جون خدا عزيزاي تو رو هم برات نگه داره و سايه ي مامان باباي گلت رو مستدام رو سرت بداره. خيلي خيلي عزيزين
الهه مامان یسنا
21 آذر 91 9:41
چه دوستای خوبی. قدر هم رو بدونید خیلی زیاد که توی دوری از خونواده ها هم به فکر هم هستین چقدر خوب...

خدا ياريمون كنه قدر همه ي دوستامون رو بدونيم و تو كه از اونور فاصله هام هميشه به فكر ما هستي. فدات