براي خاله گلناز
خاله جون تيساگل، مرسي كه براي نيروانا لباس زنبوري تو سايتت گذاشتي بخرم. ديروز قبل از اينكه بريم مهموني پوشيدم اندازه شو امتحان كنم. ديگه نذاشت درش بيارم هي رفت جلوي آينه و هي گفت "خوشكل". منهم ديدم زياد عرق نميكنه درش نياوردم. آخه خيلي بامزه شده بود زنبوركم. خوشم اومده بود تنش بمونه. همونطوري رفتيم مهموني.
قبل از تولد يك سالگي نيروانا هي ميرفتم تو آرشيوي كه قبل از بدنيا اومدنش رو كامپيوترم از اطراف و اكناف جمع كرده بودم و لباساي خوشكلي كه تو اينترنت تن بچه ها برا تولداشون بود ميديدم و حسرت ميخوردم كه آيا تو ايران ما هم همچين چيزايي ميشه پيدا كرد يا نه. هي نيروانا رو تو اون لباسا تجسم ميكردم و ذوق ميكردم (البته از تجسم نيروانا نه از نبود لباس) تا اينكه سايت تيساگل رو پيدا كردم و خاله گلناز آرزوي منو محقق كرد. البته تولد يك سالگي نيروانا گذشت ولي زنده باشه دخترم برا تولداي ديگه ش و زنده باد خاله گلناز كه هي با اون سليقه ي نابش چيز ميز گلچين کنه و ما بخريم.
اين عكسا رو ديروز از زنبور كوچولوم گرفتم به افتخار خاله گلناز و به سلامتي همه ي اونايي كه براي شادي بچه هاي وطن تلاش ميكنن. دم همگي گرم.
برای دیدنشون روی ادامه مطلب کلیک بفرمایید.