نيروانا جاننيروانا جان، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

نيرواناي عزيز ما

تلگراف

1391/5/24 8:20
نویسنده : مامان فريبا
3,562 بازدید
اشتراک گذاری
نی نی وبلاگ در غم ... از طرف : نی نی وبلاگ در 24/5/1391
برای تسلی خاطر بازماندگان زلزله شمال غرب کشور سری به دپارتمان اخبار بزنید و با پیامی دل هموطنان داغدیده خود را آرام فرمائید. http://news.niniweblog.com/post104.php

دلم گرفت. ممنون ني ني وبلاگ كه ما رو به يادِ ديگر اعضاي خونواده مون، ايران انداختي. از خودم ناراحت شدم كه چرا توي وبلاگ نيروانام از اين بچه هاي بيگناه يادي نكردم. شايد چون دلم نميخواد وبلاگش به غم آميخته بشه. نميدونم. در هر حال منو شرمنده كردي ني ني وبلاگ!
براي بچه هايي كه بيخبر از بغض زمين، غرق كودكياشون بودن و حالا يا بسوي خدا پرواز كردن يا دنبال عروسكاشون زير آوارن و يا ... دلم گرفت و چشام اشكي شد. خدايا كاش زلزله نبود.
هموطناي من! زياده بگم در غمِتون شريكم چون غمِ شما خيلي بزرگه و دلِ من خيلي كوچيك. اين لحظه به احترامتون سكوت ميكنم و از خدا براتون صبر ميخوام. به اميد ايراني مقاوم در برابر زلزله @};-

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان نیایش
24 مرداد 91 14:16
واقعا هم که دلگیره و تاسف بار
خدا خودش به همه داغ دیده هاشون صبر بده و همه رفته هاشون رو غرق رحمتش کنه ان شا الله که زودتر به زندگی عادیشون برگردن هر چند که واقعا روزهای سختی خواهند داشت


آمين عزيزم،‌آمين
مامان ساينا
24 مرداد 91 15:21
احسنت به شما...كاش كاش كاش....


احسنت به نگاهت عزيزم. زلزله ميتونه خيلي هم تلخ نباشه و منتهاي آرزومه يه روز به اونجا برسيم كه لرزش زمين برامون رقص باشه نه درهم كوبيدن و آوار ...
مامان سانای
24 مرداد 91 16:27
ممنون از همدردیت با مردم آذربایجان.
عزیزم تقصیر تو نیست که یادی نکردی چون بهت نگفتن که چی شده.


كاش همدردي من به دردي ميخورد عزيزم. خدا خودش كمكتون كنه.
آره انگار،‌ هيچ جا اسمي و خبر لحظه به لحظه و چيزي نبود كه آدمو در جريان بذاره. من انگار فقط يه بار اونم هنگام پخش مسابقات المپيك خبرش رو شنيدم.
در هر صورت به بزرگواري خودتون ببخشيد آذرياي عزيز
الهه مامان یسنا
24 مرداد 91 17:37
غمش اینقدر سنگینه که هیچ کس نمیتونه باهاشون همدرد بشه. ای کاش مسولامون ... دلم نمیخواد بنویسم که مردم خودمون رو فراموش کردن بعد از گذشت 3 روز تازه خبر به مقاماتمون رسید .رسانه هامون که دیگه هیچی... دلم گرفته به خدا خیلی واسه اون بچه ای که عکسش رو دیدم که روی آوار بالای جنازه عزیزش نشسته بود.گریه کردم...خیلی دلم گرفت...


فقط سكوت الهه جون،‌هيچي نه ميشه گفت و هيچ كاري نه ميشه كرد. شايد كمكي، همدردي اي فقط قدر يه مسكن دردشون رو به تأخير بندازه. صبر ميخوام خدايا، به عدد همه ي اونايي كه توي اين درياي غم افتادن
سپهری
25 مرداد 91 16:31
من که خیلی حالم بد شد خیلی وحشتناکه خدا به همهشون صبر بده


مامان آناهيتا
31 مرداد 91 11:09
نگو كه جيگرم آتيشه....


[سكوت]
مامان خورشید
21 شهریور 91 14:31
خدا به هممون صبر بده و به مسئولین عقل

آمين