برداشت ويژه از روزي كه جهان به نام توست
خواستم يه جورِ خاص روزت رو پاس بدارم و سپاس خدايِ مهربونم و همه ي ياريگران كه اين خواسته م به اجابت رسيد. مابقيش رو خودت توي تصاوير بخون كودكِ من: يه عشق وافر به تو، يه جرقه، يه عزمِ راسخ، يه تماس با خاله مريمِ عزيز، يه بليط هواپيما، يه بستنِ بار و بُنه و يه پرواز بسوي سومين جشنواره ي "بهترين ها براي غنچه هاي شهر"، كجا؟ برج ميلاد تهران! بعد از تولد يك سالگيت، اولين باري بود كه سفرِ هوايي رو تجربه ميكردي. همه چي برات جالب بود، قربون صدقه رفتنِ خاله هاي هواپيما (مهمانداران)، تصورت از پرواز، هي پرسيدنِ اينكه الان داريم پرواز ميكنيم؟ الان داريم ميريم؟ ... و از همه جالب تر كه يه خاطره ي فراموش نشدني رو برام حك كرد اينه: وقتي...