برای پنجاه و یک ماهگیت
بس که ماهگرد تولدت رو اینجا پاس میدارم انگار خودتم حساس شدی به این موضوع؛ هر چند هنوز خیلی در جریان مطالب این خونه ت نیستی ولی انگار تله پاتی متوجه میشی و دائم میپرسی مامان الان چند سالمه؟ و من باید عدد سال و ماهت رو دقیق بگم تا خیالت راحت بشه که داری بزرگ میشی و با چندی پیشت متفاوتی. دیشب وقتی بازم پرسیدی بابا گفت دختر جون تو الان چهار ساله هستی تا باز که برات تولد بگیریم و پنج ساله بشی. ببین من الان چند سالمه؟ و تو گفتی سی و هفت سال و بابا گفت ببین من دیگه نمیگم سی و هفت سال و چند ماه. تو هم باید همینطور بگی. تأیید کردی ولی تسلیم نشدی. این روزا سرعت خلق نقاشیای تو واقعاً با نور برابری میکنه. در عرض کمتر از یک ماه یه دفترچه ی پنج...